English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
no wind position U محل نهایی هواپیما
thresholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds U نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
calibrated altitude U ارتفاع تنظیم شده هواپیما
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
mach trim compensator U دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trim for take off U سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
telic U نهایی دارای هدف نهایی
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
definite <adj.> U نهایی
conclusive U نهایی
terminals U نهایی
definitive U نهایی
peremptory U نهایی
privy U نهایی
terminal U نهایی
closing U نهایی
high limit U حد نهایی
ultimatum U نهایی
finals U نهایی
ultimatums U نهایی
ultimate U نهایی
ultimata U نهایی
final U نهایی
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ultimate speed U سرعت نهایی
end product U فراورده نهایی
final act U سند نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
final assembly U نصب نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
final position U وضعیت نهایی
ultimate load U بار نهایی
final result U نتیجه نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
end product U محصول نهایی
finals U مسابقه نهایی
final cut U برش نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
final destination U مقصد نهایی
extreme range U برد نهایی
try-out U تمرین نهایی
draft U نیمه نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
final drive U گرداننده نهایی
end strength U استعداد نهایی
ultimatums U هدف نهایی
ultimatum U هدف نهایی
final report U گزارش نهایی
ultimata U هدف نهایی
final payment U پرداخت نهایی
end user U کاربر نهایی
final judgement U حکم نهایی
final diameter U قطر نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
drafted U نیمه نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final value U ارزش نهایی
differential cost U هزینه نهایی
semi finals U نیمه نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
differential cost U ارزش نهایی
try-outs U تمرین نهایی
semi-final U نیمه نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
home stretch U مرحله نهایی
final term U جمله نهایی
drafts U نیمه نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
incremental cost U هزینه نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
limiting value U ارزش نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
second check U بررسی نهایی
semifinal U نیمه نهایی
net result U نتیجه نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
top speed U سرعت نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
grail U هدف نهایی
final U مسابقه نهایی
ultimacy U حالت نهایی غائیت
finales U اهنگ نهایی اخر
finale U اهنگ نهایی اخر
finalised U بمرحله نهایی رساندن
final invoice U صورت حساب نهایی
end user U استفاده کننده نهایی
ultimate tensile stress U تنش کشش نهایی
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
tail end U قسمت نهایی انتها
ultimate strength U مقاومت یا استحکام نهایی
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
finalizes U بمرحله نهایی رساندن
finishing strokes U دست کاری نهایی
face formwork U قالب بندی نهایی
final heading U مسیر پرواز نهایی
finalizing U بمرحله نهایی رساندن
margin land U حد نهایی بازده زمین
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
final measurement U اندازه گیری نهایی
decreasing marginal cost U هزینه نهایی نزولی
terminal ballistics U بالیستیک نهایی گلوله
mechanicals U نتیجه نهایی تجسمی
endings U بخش نهایی چیزی
final decision U رای قطعی و نهایی
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
front end U نرم افزار نهایی
margine efficiency of capital U بازده نهایی سرمایه
final approach U مسیر نهایی فرود
draft report U گزارش نیمه نهایی
marginal costing U هزینه یابی نهایی
final temperature U درجه حرارت نهایی
ending U بخش نهایی چیزی
finalises U بمرحله نهایی رساندن
terminal repeater U تقویت کننده نهایی
final acceptance آزمایش قبولی نهایی ناو
pay off U جزای کیفر نتیجه نهایی
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
diminishing marginal product U منحنی نزولی محصول نهایی
margin efficiency of investment U بازده نهایی سرمایه گذاری
scope U نقطه توجه طرح نهایی
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
final drive U چرخ گرداننده نهایی شنی
final heading U سمت پرواز یا حرکت نهایی
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com