English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sing-song U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-songs U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
wayworn U خسته و مانده در اثر سفر خسته و کوفته
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
maud U یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
overweary U زیاده خسته کردن خسته شدن
newmarket U یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
heartrending U ریشریش کنندهی قلب
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
commuter U رفت و آمد کنندهی مکرر
commuters U رفت و آمد کنندهی مکرر
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
dead alive U یک نواخت
levelled U یک نواخت
singsong U یک نواخت
groovy U یک نواخت
blew U نواخت
levels U یک نواخت
monodic U یک نواخت
rates U نواخت
level U یک نواخت
rate U نواخت
arrhythmic U بی نواخت
leveled U یک نواخت
rhythms U نواخت
rhythm U نواخت
rate of march U نواخت راهپیمایی
isochronize U یک نواخت کردن
slow fire U نواخت کند
sustained rate U نواخت مداوم
euqal U متساوی یک نواخت
unit of fire U نواخت اتش
incidence rate U نواخت تصادفات
burning rate U نواخت سوزش
unit of fire U نواخت تیر
cruising speed U نواخت حرکت
consumption rate U نواخت مصرف
rate of march U نواخت حرکت
rhythmicity U نواخت داری
rhythmization U نواخت پردازی
rate of fire U نواخت تیر
quick fire U نواخت تند
singsong U سرود یک نواخت
rapid fire U نواخت اتش تند
required supply rate U نواخت اماد موردنیاز
cyclic rate U نواخت تیر در دقیقه
available supply rate U نواخت اماد موجود
clearance rate U نواخت مین روبی
subalternation U تناوب
alternators U تناوب گر
shifts U تناوب
shifted U تناوب
intermittence U تناوب
shift U تناوب
period U تناوب
periods U تناوب
periodicity U تناوب
alternation U تناوب
alternator U تناوب گر
frequentation U تناوب
frequence U تناوب
off and on U تناوب
clearance rate U نواخت جمع کردن مین
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate U نواخت مهمات مورد نیاز
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
metagenesis U تناوب نسل ها
period of roll U دوره تناوب
double alternation U تناوب مضاعف
pulse period U تناوب پالس
period U دوره تناوب
aperiodic circuit U مدار بی تناوب
periods U دوره تناوب
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
metagenesis U تناوب تولید
three phase generator U تناوب گر سه فاز
two phase generator U تناوب گر دو فازی
single phase generator U تناوب گر تک فاز
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
frequencies U فرکانس تناوب
orbital period U تناوب مداری
frequency U فرکانس تناوب
cycle time U زمان تناوب
return perion U دوره تناوب
recurrence interval U دوره تناوب
stereotype U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypes U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotypy U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
stereotyping U یک نواخت کردن رفتار قالبی داشتن
cycle U تناوب پریود سیکل
first long period U تناوب بزرگ اول
cycle time U زمان تناوب عمل
cycled U تناوب پریود سیکل
lift frequency U تناوب حمل و نقل
earthquake period U دوره تناوب زلزله
cycles U تناوب پریود سیکل
sidereal period U دوره تناوب نجومی
periods U زمان تناوب پریود
continuance U تناوب بدون انقطاع
period U زمان تناوب دوره
period U زمان تناوب پریود
second long period U تناوب بزرگ دوم
synodic period U دوره تناوب هلالی
period of roll U زمان تناوب چرخش
periods U زمان تناوب دوره
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
third long period U تناوب بزرگ مرتبه سوم
wave period U زمان تناوب امواج دریا
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
half life period U تناوب یا دوره نیم عمر
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
tiredly U خسته
jaded U خسته
whacked U خسته
tired U خسته
exhausted U خسته
wind broken U خسته
footworn U خسته
washed-out U خسته
washed out U خسته
spent U خسته
ennuied U خسته
played out U خسته
wearied U خسته
careworn <adj.> U دل خسته
jadish U خسته
aweary U خسته
wearies U خسته
weary U خسته
wearying U خسته
tiring U خسته
tires U خسته
tire U خسته
blown U خسته
outworn U خسته
neurasthenia U خسته روانی
forworn U وامانده خسته
played out <idiom> U خسته ،از پا درآمده
run ragged <idiom> U خسته شدن
weed out <idiom> U خسته شدن از
dead alive U خسته کننده
zonked U کاملا خسته
to do up U خسته کردن
he seems to be tired U خسته مینماید
prosish U خسته کننده
he seems to be tired U خسته بنظرمیرسد
i am weary of writing U از نوشتن خسته
it irks me U خسته شدم
pesthouse U خسته خانه
pest house U خسته خانه
to knock up U خسته شدن
way worn U خسته راه
forwearied U خسته فرسوده
wearing U خسته کننده
uninteresting U خسته کننده
tired of writing U خسته از نوشتن
blah U خسته کننده
weariful U خسته کننده
fatig U خسته کننده
fatigable U خسته شدنی
fatiguable U خسته شدنی
way worn U خسته سفر
overstrain U خسته کردن
bore U خسته کننده
fatigues U خسته شدن
fatigues U خسته کردن
strains U خسته کردن
monotonous U خسته کننده
stump U خسته وکوفته
stumped U خسته وکوفته
tedious U خسته کننده
fatigue U خسته کردن
overwork U خود را خسته
strain U خسته کردن
stumps U خسته وکوفته
overworked U خود را خسته
bores U خسته کردن
fag U خسته کردن
fags U خسته کردن
bores U خسته کننده
fatigue U خسته شدن
stumping U خسته وکوفته
overworking U خود را خسته
jade U خسته کردن
bore U خسته کردن
worn out U خسته و کوفته
fatigued U خسته شدن
fatigued U خسته کردن
tiresome U خسته کننده
fatiguing U خسته کننده
wearisome U خسته کننده
tire U خسته کردن
indefatigable U خسته نشدنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com