Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He closed the door against the peace agreement.
U
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has acces to all quarters.
U
تمام درها برویش باز است
executive agreement
U
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
potsdom agreement
U
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
chambranle
U
[قاب تزئینی دور دریچه هایی مانند درها، شومینه و غیره]
letter of agreement
U
موافقتنامه
agreements
U
موافقتنامه
agreement
U
موافقتنامه
commodity agreement
U
موافقتنامه کالا
trade agreement
U
موافقتنامه تجارتی
gentelmen's agreement
U
موافقتنامه دوستانه
labor agreement
U
موافقتنامه کار
administrative approval
U
موافقتنامه اداری
to fall down
U
بروی درافتادن
international date line
U
خط موافقتنامه بین المللی
the men were locked out
U
در را بروی کارگران بستند
cross
U
قلم کشیدن بروی
to eat the leek
U
بروی مبارک خودنیاوردن
crossest
U
قلم کشیدن بروی
theatricalize
U
بروی صحنه اوردن
You are most welcome .
U
قدمتان بروی چشم
crosses
U
قلم کشیدن بروی
crosser
U
قلم کشیدن بروی
cartel
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
clearing agreement
U
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
cartels
U
موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
epigynous
U
واقع بروی تخمدان برمادگی
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
I forbid you to go . Heaven help you if you go !
U
اگر رفتی نرفتی ! ( مبا دا بروی )
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
Dont let on that you know.
U
بروی خودت نیاور که موضوع رامیدانی
chest roll
U
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
zonate
U
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
swap agreement
U
موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track
U
تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas
U
تمام نما اینه تمام نما
panorama
U
تمام نما اینه تمام نما
all night
U
در تمام شب
through
U
تمام
completing
U
تمام
full face
U
تمام رخ
out and out
U
تمام
incomplete
U
نا تمام
thorough
U
تمام
thru
U
تمام
whole
U
تمام
whole length
U
تمام قد
full-length
U
تمام قد
full length
U
تمام قد
rounded
U
پر تمام
full-face
U
تمام رخ
out-and-out
U
تمام
off
U
تمام
lion's share
U
تمام
entire
U
تمام
completed
U
تمام
fullest
U
تمام
yame
U
تمام
completes
U
تمام
complete
U
تمام
it is all up
U
تمام شد
full
U
تمام
It's over.
U
تمام شد.
thoro
U
کامل تمام
A whole week
U
یک هفته تمام
thoro
U
تمام وکمال
wrap up
U
تمام شدن
thorough going
U
تمام وکمال
full-page
U
تمام صفحه
use up
U
تمام کردن
three whole years
U
سه سال تمام
whole hog
U
تمام راه
thru
U
تمام شده
spring-clean
U
تمام وکمالتمیزکردن
rounded
U
تمام شده
consumptible
U
تمام شدنی
thoroughgoing
U
تمام وکمال
by all means
U
با تمام وسائل
cosecant
U
قطرفل تمام
consummative
U
تمام کننده
go through with
<idiom>
U
تمام کردن
give out
<idiom>
U
تمام شده
get (something) over with
<idiom>
U
تمام کردن
completive
U
تمام کننده
the full of the moon
U
ماه تمام
through
U
تمام شده
yean round
U
در تمام سال
the game is up
U
بازی تمام شد
yearlong
U
یکسال تمام
full-time
U
تمام وقت
dyed-in-the-wool
U
به تمام معنی
dyed-in-the-wool
U
تمام عیار
sterling
U
تمام عیار
dyed-in-the-wool
U
تمام و کمال
the whole world
U
تمام دنیا
all day long
<idiom>
U
تمام روز
full
U
تمام تکمیل
to eat up
U
تمام کردن
to fill out
U
تمام کردن
to finish off
U
تمام کردن
attains
U
تمام کردن
attaining
U
تمام کردن
attained
U
تمام کردن
to run away with
U
تمام کردن
fulfils
U
تمام کردن
integrate
U
تمام کردن
to draw to an end
U
تمام شدن
fulfilling
U
تمام کردن
fulfilled
U
تمام کردن
fulfil
U
تمام کردن
lie in
U
تمام شدن
lie-in
U
تمام شدن
defunct
U
تمام شده
all d.
U
در تمام روز
integrating
U
تمام کردن
attain
U
تمام کردن
to see out
U
تمام کردن
ammo zero
U
مهمات تمام
main
U
بزرگ تمام
main
U
مهم تمام
full
U
تمام قدرت
an a fact
U
تمام شده
par excellence
U
به تمام معنی
to blow over
U
تمام شدن
fullest
U
تمام تکمیل
unfinished
U
تمام نشده
fullest
U
تمام قدرت
all out
U
باشدت تمام
to see through
U
تمام کردن
due
U
تمام شده
exhaustible
U
تمام شدنی
integrates
U
تمام کردن
all risks
U
تمام خطرات
all this
U
تمام اینها
peter
U
تمام شدن
fulfills
U
تمام کردن
full duplex
U
تمام دو رشتهای
full time
U
تمام روز
round d.
U
دوجین تمام
full tracked
U
تمام شنی
full tracked
U
تمام زنجیر
full view
U
نمای تمام رخ
full wave
U
تمام موج
rounds complete
U
تیر تمام شد
full word
U
تمام کلمه
in full fig
U
درلباس تمام
full-blown
U
تمام شگفته
full-blown
U
تمام کامل
pukka
U
تمام عیار
full moon
U
ماه تمام
full mouthed
U
تمام دندان
full orbed
U
تمام روشن
full pay
U
حقوق تمام
full pay
U
مواجب تمام
full scale
U
تمام عیار
full screen
U
تمام صفحه
full subtractor
U
تمام کاهشگر
in full
U
تمام وکمال
fullmouthed
U
تمام دندان
fuller
U
کامل تر تمام تر
forth
U
تمام کردن
finishing
U
تمام کاری
finished
U
تمام شده
integral
U
کامل تمام
give out
U
تمام شدن
holosymmetric
U
تمام وجه
holohedron
U
تمام وجهی
holohedral
U
تمام وجه
hade
U
شیب تمام
get through
U
تمام کردن
he is fifty
U
تمام دارد
fullword
U
تمام کلمه
fully automatic
U
تمام اتوماتیک
fully automatic machine
U
تمام اتومات
body and soul
<idiom>
U
با تمام وجود
run out of
U
تمام کردن
all-
U
: همه تمام
all
U
: همه تمام
passes
U
تمام شدن
f. and fell
U
تمام بودن
passed
U
تمام شدن
f. sixmiles
U
6میل تمام
pass
U
تمام شدن
short measure full measure
U
پیمانه تمام
fiddle away
U
تمام کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com