English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
negotiation U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations U تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
unity of possession U تصرفات مشاعی چند تن در یک ملک واحد تصرفات فرد واحددر دو مال مختلف که ناشی از عناوین مختلفه باشد
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
state succession U توالی دولتها
de bounce U جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches U دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
logs U ضبط تماسهای تلفنی
log U ضبط تماسهای تلفنی
Cultural ( social ) contacts. U تماسهای قرهنگی ( اجتماعی )
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point U وسیله تماس نقطه اخذ تماس
loggers U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
logger U وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
ring U سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
themes U عناوین
names U عناوین
subjects U عناوین
topics U عناوین
titles U عناوین
under various titles U به عناوین گوناگون
short title U فهرست عناوین قانون
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
vital necessity U پدیدهای که دولتها با توسل به ان بسیاری از اعمال غیر منطقی یا نامشروع یا تجاوزکارانه خود را توجیه می کنند
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
ACD U سیستم تلفن خاص که میتواند تماسهای متعددی را مدیریت کند و آنها را طبق دستورات برنامه ریزی شده در پایگاه داده ها هدایت کند
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
goings-on U مذاکرات
pourparlers U مذاکرات
dealings U مذاکرات
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
break down of negotiation U تفکیک مذاکرات
cloture U کفایت مذاکرات
minute U خلاصه مذاکرات
hansard U مذاکرات رسمی
proceedings U شرح مذاکرات
transaction U خلاصه مذاکرات
proceedings of the parliament U مذاکرات مجلس
proceed with deliberations U شروع مذاکرات
peace negotiation U مذاکرات صلح
minutes U خلاصه مذاکرات
peace negotiations U مذاکرات صلح
record U صورت مذاکرات
progress of negotiations U پیشرفت مذاکرات
negotiation result U نتیجه مذاکرات
negotiation outcome U نتیجه مذاکرات
result of the negotiations U نتیجه مذاکرات
failure of negotiations U شکست مذاکرات
negotiator U سرپرست مذاکرات
chief negotiator U سرپرست مذاکرات
result of the negotiations U حاصل مذاکرات
negotiation outcome U حاصل مذاکرات
negotiations U معاوضه مذاکرات
negotiation result U پی آمد مذاکرات
negotiation outcome U پی آمد مذاکرات
result of the negotiations U پی آمد مذاکرات
negotiation result U عاقبت مذاکرات
negotiation outcome U عاقبت مذاکرات
result of the negotiations U عاقبت مذاکرات
negotiation result U حاصل مذاکرات
negotiation round U دور مذاکرات
round of negotiations U دور مذاکرات
leader of the negotiations U سرپرست مذاکرات
transactions U شرح مذاکرات
process of negotiations U روند مذاکرات
negotiation U معاوضه مذاکرات
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
debating U مذاکرات پارلمانی منازعه
debate U مذاکرات پارلمانی منازعه
debated U مذاکرات پارلمانی منازعه
closures U رای کفایت مذاکرات
closure U رای کفایت مذاکرات
In the course of the discussions. U درطی مذاکرات ومباحثات
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
parliamentary discussions U گفتگوها یا مذاکرات مجلس
opening of negotiations U افتتاح مذاکرات [معاملات]
proceeding U پیشرفت خلاصه مذاکرات
debates U مذاکرات پارلمانی منازعه
The negotiations were successful ( inconclusive ) . U مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
quorum U اکثریت لازم برای مذاکرات
cloture U رای به کفایت مذاکرات دادن
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
put the question U مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
tamper U مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
closures U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closure U رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
count out of the house U مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
China has signalled [its] readiness to resume talks. U چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
tangency U تماس
impact U تماس
tangents U تماس
impacts U تماس
line of contact U خط تماس
tangent U تماس
contact line U خط تماس
impinging U تماس
contacting U تماس
taction U تماس
contact U تماس
ding U تماس
contacts U تماس
contingence U تماس
contacted U تماس
area contact U سطح تماس
contact surface U سطح تماس
point of contact U نقطه تماس
shock hazard U خطر تماس
angle of contact U زاویه تماس
communicator U شخص در تماس
contact angle U زاویه تماس
interactional points U نقاط تماس
contact patrol U گشتی تماس
contact point U قطب تماس
contact pressure U فشار تماس
contact ratio U نسبت تماس
contiguity U برخورد تماس
going on U نزدیکی تماس
corps a corps U تماس بدنی
finish U تماس انتهایی
line to line fault U تماس خطوط
contact party U گروه تماس
point contact U تماس نقطهای
contact area U سطح تماس
contact diameter U قطر تماس
skims U تماس اندک
skimmed U تماس اندک
skim U تماس اندک
contact flange U فلانژ تماس
movement to contact U حرکت به تماس
contact lost U تماس قطع شد
finishes U تماس انتهایی
contact area U منطقه تماس
to be in contact U تماس داشتن
tuch U تماس دادن با
Keep in touch! <idiom> در تماس باش!
zone of contact U ناحیه تماس
to bring into contact U تماس دادن
to be in rapport U تماس داشتن
touch sensitive tablet U تابلو حساس به تماس
contacting U تماس یافتن تماسی
to keep in touch with any one U باکسی تماس داشتن
contacted U تماس یافتن تماسی
look in on <idiom> U تماس حاصل کردن
touch sensitive panel U صفحه حساس به تماس
osculatory U وابسته به بوسه یا تماس
osculation U تماس اشتراک صفات
contact U تماس یافتن تماسی
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
contact report U گزارش اخذ تماس
touch panel U صفحه حساس به تماس
contact print U چاپ به طریقه تماس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com