English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
appraiser U تقویم کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gregorian calendar U تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
evaluations U تقویم
calender U تقویم
appraisal U تقویم
appraisals U تقویم
valuation U تقویم
valuations U تقویم
calendar U تقویم
calendars U تقویم
desktop U تقویم
ratings U تقویم
evaluation U تقویم
rating U تقویم
assess U تقویم کردن
evaluated U تقویم کردن
address calendar U تقویم نجومی
evaluates U تقویم کردن
assessments U تقویم براورد
evaluating U تقویم کردن
air almanac U تقویم هوانوردی
evaluate U تقویم کردن
assessed U تقویم کردن
information processing U تقویم اخبار
assessment U تقویم براورد
assesses U تقویم کردن
assessing U تقویم کردن
apprise U تقویم کردن
apprises U تقویم کردن
almanach U تقویم نجومی
calendars U تقویم ورزشی
calendar U تقویم ورزشی
valuing U تقویم کردن
value U تقویم کردن
values U تقویم کردن
ephemeris U تقویم نجومی
estimate U تخمین تقویم
ephermeris U تقویم نجومی
estimated U تخمین تقویم
estimates U تخمین تقویم
julain date U تقویم ژولین
estimating U تخمین تقویم
appraisable U قابل تقویم
apprising U تقویم کردن
estimations U پیش بینی تقویم
kalendar U تقویم گاه نما
misvalue U اشتباها تقویم کردن
estimation U پیش بینی تقویم
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
appraisement U تقویم و ارزیابی مال
appraisals U تقویم ارزیابی کردن
assessable U قابل ارزیابی یا تقویم
clock calendar board U تخته ساعت / تقویم
misestimate U بناحق تقویم کردن
appraisal U تقویم ارزیابی کردن
appraises U تقویم کردن تخمین زدن
appraised U تقویم کردن تخمین زدن
ratable U مشمول مالیات قابل تقویم
September U نهمین ماه تقویم مسیحی
appraise U تقویم کردن تخمین زدن
rateable U مشمول مالیات قابل تقویم
appraising U تقویم کردن تخمین زدن
ratable U قابل تقویم مشمول مالیات
evaluations U ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluation U ارزیابی کردن تقویم اخبار
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessment U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
synthesis U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sidekick U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks U تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
personal U امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
Schedule+ U برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
workgroup U برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
evaluate U تقویم کردن قیمت کردن
calender year U سال کامل تقویم یک سال
evaluated U تقویم کردن قیمت کردن
evaluates U تقویم کردن قیمت کردن
process U تقویم کردن تولید کردن
evaluating U تقویم کردن قیمت کردن
processes U تقویم کردن تولید کردن
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
action agent U مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com