Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ephemeris
U
تقویم نجومی
ephermeris
U
تقویم نجومی
almanach
U
تقویم نجومی
address calendar
U
تقویم نجومی
gregorian calendar
U
تقویم یا گاهنامه گریگوری تقویم مسیحی
desktop
U
تقویم
calendar
U
تقویم
valuation
U
تقویم
valuations
U
تقویم
appraisals
U
تقویم
ratings
U
تقویم
rating
U
تقویم
calendars
U
تقویم
evaluation
U
تقویم
calender
U
تقویم
evaluations
U
تقویم
appraisal
U
تقویم
estimate
U
تخمین تقویم
evaluates
U
تقویم کردن
calendar
U
تقویم ورزشی
evaluating
U
تقویم کردن
estimates
U
تخمین تقویم
apprise
U
تقویم کردن
apprises
U
تقویم کردن
apprising
U
تقویم کردن
estimating
U
تخمین تقویم
valuing
U
تقویم کردن
estimated
U
تخمین تقویم
values
U
تقویم کردن
value
U
تقویم کردن
assessed
U
تقویم کردن
evaluated
U
تقویم کردن
calendars
U
تقویم ورزشی
assessments
U
تقویم براورد
information processing
U
تقویم اخبار
assessment
U
تقویم براورد
assessing
U
تقویم کردن
appraisable
U
قابل تقویم
air almanac
U
تقویم هوانوردی
evaluate
U
تقویم کردن
assesses
U
تقویم کردن
assess
U
تقویم کردن
julain date
U
تقویم ژولین
appraiser
U
تقویم کننده
clock calendar board
U
تخته ساعت / تقویم
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
misestimate
U
بناحق تقویم کردن
anno hegirae
U
مطابق تقویم هجری
kalendar
U
تقویم گاه نما
misvalue
U
اشتباها تقویم کردن
estimations
U
پیش بینی تقویم
estimation
U
پیش بینی تقویم
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
September
U
نهمین ماه تقویم مسیحی
the house was highly rated
U
خانه رازیاد تقویم کردند
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
undervaluation
U
تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
appraised
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
syntheses
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraises
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
synthesis
U
استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
appraise
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
U
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
sidekick
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekicks
U
تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
personal
U
امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
entry
U
نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
Schedule+
U
برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
evaluating
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluate
U
تقویم کردن قیمت کردن
processes
U
تقویم کردن تولید کردن
evaluated
U
تقویم کردن قیمت کردن
evaluates
U
تقویم کردن قیمت کردن
process
U
تقویم کردن تولید کردن
calender year
U
سال کامل تقویم یک سال
action agent
U
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
celestial precomputation
U
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
azimuth circle
U
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
annual
U
سالیانه
annum
U
سالیانه
annually
U
سالیانه
annuals
U
سالیانه
yearly
U
سالیانه
annual report
U
گزارش سالیانه
annual training
U
اموزش سالیانه
annual payment
U
پرداخت سالیانه
p.a
U
مخفف سالیانه
annuallyy
U
هر ساله سالیانه
annual precipitation
U
بارندگی سالیانه
annual payment
U
قسط سالیانه
anniversary
U
سوگواری سالیانه
per annum
U
هر سالی سالیانه
anniversaries
U
سوگواری سالیانه
year to year fluctuation
U
نوسانات سالیانه
yearly allowance
U
مقرری سالیانه
growth ring
U
دایره سالیانه
yearly instalmernts
U
اقساط سالیانه
annuity
U
مستمری سالیانه
miaasl
U
کتاب نماز سالیانه
mass book
U
کتاب نماز سالیانه
quinquagenary
U
پنجاهمین جشن سالیانه
octingentenary or octocen
U
هشتصدمین جشن سالیانه
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
annuality factor
U
ضریب مستمر سالیانه
annual payment factor
U
ضریب بازپرداخت سالیانه
annual general meeting
U
مجمع عمومی سالیانه
annual general inspection
U
بازدید عمومی سالیانه
anniversary
U
جشن سالیانه عروسی
annual food plan
U
برنامه غذایی سالیانه
anniversaries
U
جشن سالیانه عروسی
astrologic
U
نجومی
astronomical
U
نجومی
celestial
U
نجومی
astronomic
U
نجومی
annuity
U
حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
sidereal time
U
وقت نجومی
sidereal time
U
زمان نجومی
radio telescopes
U
رادیوی نجومی
first light
U
افق نجومی
sidereal day
U
روز نجومی
sidereal angle
U
زاویه نجومی
celestial equator
U
استوای نجومی
sidreal year
U
سال نجومی
equinox
U
استوای نجومی
astrophysics
U
فیزیک نجومی
planetary
U
ستارهای نجومی
ephemeris time
U
زمان نجومی
siderial day
U
روز نجومی
year
U
سال نجومی
radio telescope
U
رادیوی نجومی
telescopes
U
دوربین نجومی
azimuth
U
سمت نجومی
telescope
U
دوربین نجومی
astronomical unit
U
واحد نجومی
astronomical triangle
U
مثلث نجومی
celestial horizon
U
افق نجومی
celestial sphere
U
کره نجومی
astronomic observation
U
دیدبانی نجومی
astro altitude
U
ارتفاع نجومی
astronomical constants
U
ثابتهای نجومی
celestial navigation
U
ناوبری نجومی
astro
U
نجومی فلکی
to take inventory
U
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
peter pence
U
زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
quater cent nary
U
جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
rentlen
U
دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
parentalia
U
جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
sidereal period
U
دوره تناوب نجومی
astrophysicist
U
متخصص فیزیک نجومی
astronomical twilight
U
تاریک وروشن نجومی
siderial
U
وابسته به ثوابت نجومی
astronomical twilight
U
شفق و فلق نجومی
greenwich sidereal time
U
زمان نجومی گرینویچ
gyro compass
U
قطب نمای نجومی
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
astro compass
U
قطب نمای نجومی
astrophysical
U
منسوب به فیزیک نجومی
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
equinoctial
U
مربوط به استوای نجومی
astrophysics
U
فیزیک نجومی استروفیزیک
astro tracker
U
تعقیب کننده نجومی
telescopic
U
وابسته بدوربین نجومی
sidereal
U
وابسته به ثوابت نجومی
sidereal hour angle
U
زاویه ساعتی نجومی
wet year
U
سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a
U
برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
sigil
U
علامت نجومی علائم رمزی
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
gyro angle
U
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
astro tracker
U
وسیله ناوبری خودکار نجومی
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
encaenia
U
جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
predominated
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
isothermal line
U
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
national educational computing conferenc
U
جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
ephermeris
U
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com