English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
approximations U تقریب
access U تقریب
accessed U تقریب
accesses U تقریب
accessing U تقریب
approximation U تقریب
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
Successive Approximation U تقریب متوالی
approximation function U تابع تقریب
continuum approximation U تقریب پیوستاری
approximates U تقریب زدن
approximate assumption U فرضیه تقریب
approximating function U تابع تقریب
approximate U تقریب زدن
approximated U تقریب زدن
metonymy U به تقریب گویی
linear approximation U تقریب خطی [ریاضی]
steady state approximation U تقریب حالت پایا
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
less U کمتر
lesser U کمتر
shortest U کمتر
minus U کمتر
minor U کمتر
less than U کمتر از
Lt U کمتر از
in a less degree U کمتر
infrequently U کمتر
short U کمتر
shorter U کمتر
much less U کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
sub- U در معنای کمتر
minorities U بخش کمتر
minority U بخش کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
low price U قیمت کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
underquote U کمتر مظنه دادن
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
below par U کمتر از بهای اسمی
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
under- U پایین تراز کمتر از
underprice U قیمت کمتر از رقیب
under U پایین تراز کمتر از
stroking U راندن کمتر از فرفیت
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
shoat U خوک کمتر از یک سال
short-changing U کمتر پول دادن
short-changes U کمتر پول دادن
short-changed U کمتر پول دادن
stroke U راندن کمتر از فرفیت
stroked U راندن کمتر از فرفیت
strokes U راندن کمتر از فرفیت
short-change U کمتر پول دادن
below par U کمتر از ارزش اسمی
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
infant U بچه کمتر ازهفت سال
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
hood U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
hoods U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
to sweeten the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
broad arrow engine U موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
mainly U بیشتر
mostly U بیشتر
for the most part U بیشتر
the more U بیشتر
more U بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
furthering U بیشتر
large adv U بیشتر
further U بیشتر
furthered U بیشتر
furthers U بیشتر
principally U بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
more and more U هی بیشتر
more than U بیشتر از
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com