Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
send away for something
<idiom>
U
تقاضا نامه نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
protocols
U
مقاوله نامه نوشتن
paean
U
پیروزی نامه نوشتن
paeans
U
پیروزی نامه نوشتن
genealogize
U
شجره نامه نوشتن
protocol
U
مقاوله نامه نوشتن
dissertate
U
پایان نامه تحصیلی نوشتن
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
giffen good
U
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
scrawls
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demands
U
تقاضا کردن تقاضا
demanded
U
تقاضا کردن تقاضا
demand
U
تقاضا کردن تقاضا
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
shift of a demand curve
U
انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
encipher
U
برمز نوشتن رمز نوشتن
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
DVD
U
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
he dose not know how to write
U
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
postulated
U
تقاضا
requests
U
تقاضا
requisitions
U
تقاضا
requisitioning
U
تقاضا
postulating
U
تقاضا
requested
U
تقاضا
solicitation
U
تقاضا
requesting
U
تقاضا
requisitioned
U
تقاضا
postulates
U
تقاضا
requisition
U
تقاضا
request
U
تقاضا
rogation
U
تقاضا
importance
U
تقاضا
prayers
U
تقاضا
postulate
U
تقاضا
demands
U
تقاضا
demand
U
تقاضا
exigence
U
تقاضا
demanded
U
تقاضا
suit
U
تقاضا
suits
U
تقاضا
suited
U
تقاضا
prayer
U
تقاضا
request
U
تقاضا خواسته
requests
U
تقاضا خواسته
demand function
U
تابع تقاضا
demand shift
U
جابجائی تقاضا
requesting
U
تقاضا خواسته
demand schedule
U
جدول تقاضا
requested
U
تقاضا خواسته
demand factors
U
عوامل تقاضا
demand pattern
U
الگوی تقاضا
demand management
U
مدیریت تقاضا
demand curve
U
منحنی تقاضا
demand elasticity
U
کشش تقاضا
demand factor
U
ضریب تقاضا
requirement
U
تقاضا احتیاج
applier
U
تقاضا کننده
within three days of demand
U
در طی سه روز پس از تقاضا
information on demand
U
اطلاعات با تقاضا
adjure
U
تقاضا کردن
change in demand
U
تغییر تقاضا
demand shift
U
تغییر تقاضا
requisitioned
U
تقاضا کردن
requisitioning
U
چیزمورد تقاضا
requisitioning
U
تقاضا کردن
peak demand
U
حداکثر تقاضا
requisitions
U
چیزمورد تقاضا
requisitions
U
تقاضا کردن
sue
U
تقاضا کردن
sued
U
تقاضا کردن
sues
U
تقاضا کردن
suing
U
تقاضا کردن
income elasticity of demand
U
درامدی تقاضا
peak demand
U
بیشترین تقاضا
law of demand
U
قانون تقاضا
on demand
U
بنا به تقاضا
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
requisitioned
U
چیزمورد تقاضا
requisition
U
تقاضا کردن
requisition
U
چیزمورد تقاضا
demand side
U
ستون تقاضا
demand side
U
طرف تقاضا
demand surface
U
سطح تقاضا
demand surface
U
میزان تقاضا
demandable
U
قابل تقاضا
demandant
U
تقاضا کننده
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
demand shift
U
انتقال تقاضا
elasticity of demand
U
کشش تقاضا
plea
U
تقاضا استدعا
pleas
U
تقاضا استدعا
excess demand
U
فزونی تقاضا
quantity of demand
U
مقدار تقاضا
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
demand
U
تقاضا کردن
asked
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
application
U
فرم تقاضا
demanded
U
تقاضا کردن
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
applications
U
فرم تقاضا
demands
U
تقاضا کردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
تقاضا شده
demands
U
مطالبه تقاضا کردن
demand forecast
U
پیش بینی تقاضا
demand paging
U
صفحه بندی تقاضا
indent
U
تقاضا یاسفارش جنس
money demand
U
تقاضا برای پول
demand for money
U
تقاضا برای پول
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand
U
کشش متقاطع تقاضا
indenting
U
تقاضا یاسفارش جنس
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
stock requisition
U
تقاضا جهت کالا
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
demanded
U
مطالبه تقاضا کردن
demand
U
مطالبه تقاضا کردن
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
price elasticity of demand
U
کشش قیمتی تقاضا
measurement of demand
U
اندازه گیری تقاضا
applicant
U
تقاضا کننده طالب
indents
U
تقاضا یاسفارش جنس
quantity demanded
U
مقدار تقاضا شده
requesting
U
تقاضا برای چیزی
registrant
U
تقاضا ثبت کننده
requested
U
تقاضا برای چیزی
request
U
تقاضا برای چیزی
applications
U
تقاضا برای چیز
arc elasticity of demand
U
کشش کمانی تقاضا
adjure
به اصرار تقاضا کردن
request for proposal
U
تقاضا برای پیشنهاد
requests
U
تقاضا برای چیزی
applicants
U
تقاضا کننده طالب
requesting unit
U
یکان تقاضا کننده
on demand
U
به در خواست به مجرد تقاضا
application
U
تقاضا برای چیز
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demand versus quantity demanded
U
تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
infinitely elastic demand curve
U
منحنی تقاضا با کشش نامحدود
demanded
U
تقاضا برای انجام چیزی
excess demand inflation
U
تورم ناشی از مازاد تقاضا
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
demands
U
تقاضا برای انجام چیزی
demand
U
تقاضا برای انجام چیزی
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
request for quotation
U
تقاضا برای اعلام قیمت
put in
U
تقاضا کردن پیشنهاد دادن
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
demand pull inflation
U
تورم ناشی از فشار تقاضا
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
invokes
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamor
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
demanded
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
obtrudes
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
clamours
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
invoking
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
clamoured
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour
U
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
obtruded
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtrude
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
obtruding
U
بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن
invoke
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
demand oriented pricing
U
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
invoked
U
تقاضا از کسی برای انجام کاری
to invite somebody to do something
U
از کسی تقاضا انجام کاری را کردن
demand
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demands
U
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
applies
U
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com