Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complementary demand
U
تقاضای مکمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
supplementing
U
مکمل
supplements
U
مکمل
one's complement
U
مکمل یک
complementing
U
مکمل
nine's complement
U
مکمل 9
complements
U
مکمل
complementary
U
مکمل
ten's complement
U
مکمل 01
supplementary
U
مکمل
supplement
U
مکمل
supplemented
U
مکمل
two's complement
U
مکمل 2
integrant
U
مکمل
complement
U
مکمل
complementarity
U
مکمل
complemented
U
مکمل
completive
U
مکمل
supplementary
U
اضافی مکمل
complementary goals
U
اهداف مکمل
codicils
U
مکمل وصیتنامه
complement
U
حد مجاز مکمل
complementary goods
U
کالاهای مکمل
complementary resources
U
منابع مکمل
fan cameras
U
دوربینهای مکمل
complementary colors
U
رنگهای مکمل
codicil
U
مکمل وصیتنامه
nine's complement
U
مکمل دهدهی
additional moment
U
لنگر مکمل
objective complement
U
مکمل موضوع
complementary
U
زاویه مکمل
integrant
U
جزء مکمل
integral part
U
جزء مکمل
complementary factors
U
عوامل مکمل
codicillary
U
مکمل وصیتنامه
radix complement
U
مکمل مبنا
supplementary costs
U
هزینههای مکمل
complements
U
حد مجاز مکمل
complementing
U
مکمل دهدهی
true complement
U
مکمل صحیح
complements
U
مکمل دهدهی
complemented
U
متمم مکمل
true complement
U
مکمل واقعی
complemented
U
حد مجاز مکمل
complementing
U
حد مجاز مکمل
complement
U
مکمل دهدهی
additional
<adj.>
U
مکمل اضافی
complement
U
متمم مکمل
complementing
U
متمم مکمل
complemented
U
مکمل دهدهی
self complementing code
U
کد خود مکمل
complements
U
متمم مکمل
supplements
U
الحاق زاویه مکمل
supplementing
U
الحاق زاویه مکمل
makeweight
U
چیز یاعضو مکمل
additional bending moment
U
لنگر خشمی مکمل
supplemented
U
الحاق زاویه مکمل
supplement
U
الحاق زاویه مکمل
the i. parts of a whole
U
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
aggregate demand
U
تقاضای کل
total demand
U
تقاضای کل
at the instance of
U
به تقاضای
at the request of
U
تقاضای
complement
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complemented
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complements
U
رقم دودویی که مکمل شده است
complementing
U
رقم دودویی که مکمل شده است
elastic demand
U
تقاضای با کشش
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
effective demand
U
تقاضای موثر
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
request to send
U
تقاضای ارسال
request substitution
U
تقاضای تعویض
applications
U
تقاضای کار
application
U
تقاضای کار
giving
U
تقاضای رای
gives
U
تقاضای رای
give
U
تقاضای رای
composite demand
U
تقاضای مرکب
final demand
U
تقاضای نهائی
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
re claim
U
تقاضای مجدد
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
factor demand
U
تقاضای عوامل
market demand
U
تقاضای بازار
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
national demand
U
تقاضای ملی
joint demand
U
تقاضای مشترک
application for loan
U
تقاضای وام
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
at my request
U
مطابق با تقاضای من
back-up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back up
U
اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
demand
U
تقاضای خرید کالا
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
demands
U
تقاضای خرید کالا
demanded
U
تقاضای خرید کالا
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
complements
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complemented
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complement
U
با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation
U
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
searches
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
searched
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige
U
دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channeling
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
requiring
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
required
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
require
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
requires
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
apodosis
U
مکمل جملهء شرطی نتیجه جملهء شرطی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com