English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
blood chit U تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
he inherited a large fortune U دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
demand U تقاضا کردن تقاضا
demands U تقاضا کردن تقاضا
demanded U تقاضا کردن تقاضا
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
surplus U مازاد
rejcet U مازاد
surpluses U مازاد
excesses U مازاد
residual U مازاد
surcharge water U اب مازاد
salvages U مازاد
salvage U مازاد
spoil U مازاد
excess U مازاد
salvaged U مازاد
spoils U مازاد
spoiling U مازاد
salvaging U مازاد
spoiled U مازاد
excess stock U موجودی مازاد
excess reserves U اندوختههای مازاد
remainder U مابقی مازاد
social surplus U مازاد اجتماعی
residual matrix U ماتریس مازاد
excess demand U درخواست مازاد
farm surplus U مازاد کشاورزی
residual variance U پراکنش مازاد
surplus gas U گاز مازاد
economic surplus U مازاد اقتصادی
superimposed U مازاد بر احتیاج
overproduction U تولید مازاد
export surplus U مازاد صادرات
redundant U مازاد بر احتیاج
residue of the state U مازاد ترکه
surplus production U مازاد تولید
excess U اضافه مازاد
budget surplus U مازاد بودجه
spoin bank U انبار مازاد
basic surplus U مازاد اساسی
spares U اقلام مازاد
system overhead U مازاد سیستم
sellers surplus U مازاد فروشنده
excesses U اضافه مازاد
surplus water U ابهای مازاد
surplus stock U موجودی مازاد
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
excess listing U لیست اقلام مازاد
producer surplus U مازاد تولید کننده
trade balance surplus U مازاد تراز تجاری
import surcharge U حقوق واردات مازاد
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
surplus U اقلام اضافی و مازاد
back titration U تیتر کردن مازاد
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
property disposition U از بین بردن اقلام مازاد
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
at the instance of U به تقاضای
at the request of U تقاضای
total demand U تقاضای کل
aggregate demand U تقاضای کل
at the instance of U بر حسب تقاضای
composite demand U تقاضای مرکب
application U تقاضای کار
joint demand U تقاضای مشترک
market demand U تقاضای بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
complementary demand U تقاضای تکمیلی
complementary demand U تقاضای مکمل
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
national demand U تقاضای ملی
application for loan U تقاضای وام
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
demand for payment U تقاضای پرداخت
at my request U مطابق با تقاضای من
re claim U تقاضای مجدد
final demand U تقاضای نهائی
excess demand U تقاضای بیش از حد
applications U تقاضای کار
request substitution U تقاضای تعویض
inelastic demand U تقاضای بی کشش
request to send U تقاضای ارسال
effective demand U تقاضای موثر
elastic demand U تقاضای با کشش
give U تقاضای رای
gives U تقاضای رای
giving U تقاضای رای
factor demand U تقاضای عوامل
pop the question <idiom> U تقاضای ازدواج
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
oyer U تقاضای استماع یا دادرسی
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
rpo U تقاضای مظنه قیمت
soft market U بازار با تقاضای خوب
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
taxes U تحمیل تقاضای سنگین
taxed U تحمیل تقاضای سنگین
tax U تحمیل تقاضای سنگین
demands U تقاضای خرید کالا
derived demand U تقاضای مشتق شده
elastic demand U تقاضای کشش دار
toa for a job or position U تقاضای شغل کردن
to request issuance U تقاضای صدور کردن
apply for a divorce U تقاضای طلاق کردن
credit application U تقاضای گشایش اعتبار
demand U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
demur U تقاضای درنگ یا مکث کردن
To ask for political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
demurrer U تقاضای تاخیر درصدور حکم
layers U برنامهای که تقاضای ارسال کند
call of more U حق تقاضای زیاد کردن مبیع
ask for a lady's hand U تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurred U تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurring U تقاضای درنگ یا مکث کردن
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
request time out U تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
To seek political asylum. U تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
layer U برنامهای که تقاضای ارسال کند
put the bite on someone <idiom> U از کسی تقاضای پول کردن
demurs U تقاضای درنگ یا مکث کردن
rts U Send To Request تقاضای ارسال
reclamation U تقاضای جبران خسارت کردن
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
nonce word U واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
blue bark U تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
to withdraw an application U صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge U مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
reclama U تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ U که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
superfluity U زیادی
undue U زیادی
supervacaneous U زیادی
excrescential U زیادی
greatness U زیادی
extra U زیادی
extra- U زیادی
extras U زیادی
surpluses U زیادی
extremeness U زیادی
superfluous U زیادی
redundance U زیادی
muchness U زیادی
unduly U زیادی
profoundly U زیادی
greatly U به زیادی
enormousness U زیادی
overly U زیادی
intensity U زیادی
wealth U زیادی
to a large extent U تا حد زیادی
inordinacy U زیادی
immensity U زیادی
abundance U زیادی
surplus U زیادی
excessiveness U زیادی
excrescent U زیادی
frequentness U زیادی
profuseness U زیادی
intenseness U زیادی
excesses U زیادی
numerousness U زیادی
nimiety U زیادی
immoderacy U زیادی
infiniteness U زیادی
immenseness U زیادی
excess U زیادی
hugeness U زیادی
profoundness U زیادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com