Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
timed
U
تایم
time
U
تایم
time out
U
تایم
times
U
تایم
against time
U
تایم گیری
call time
U
تایم اوت
minute glass
U
ساعت ریگی دقیقهای
he rows 0 to the minute
U
او دقیقهای سی پارو میزند
five minute chess
U
بازی شطرنج 5 دقیقهای
strip alert
U
اماده باش 5 دقیقهای
chukkar
U
زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
ground alert
U
اماده باش 51 دقیقهای هواپیماها
chukker
U
زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
call time
U
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
polo
U
بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
aggregate demand
U
تقاضای کل
total demand
U
تقاضای کل
at the instance of
U
به تقاضای
at the request of
U
تقاضای
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
effective demand
U
تقاضای موثر
factor demand
U
تقاضای عوامل
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
final demand
U
تقاضای نهائی
elastic demand
U
تقاضای با کشش
application for loan
U
تقاضای وام
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
composite demand
U
تقاضای مرکب
complementary demand
U
تقاضای مکمل
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
request substitution
U
تقاضای تعویض
gives
U
تقاضای رای
re claim
U
تقاضای مجدد
request to send
U
تقاضای ارسال
giving
U
تقاضای رای
application
U
تقاضای کار
applications
U
تقاضای کار
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
at my request
U
مطابق با تقاضای من
national demand
U
تقاضای ملی
give
U
تقاضای رای
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
market demand
U
تقاضای بازار
joint demand
U
تقاضای مشترک
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
demanded
U
تقاضای خرید کالا
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
demands
U
تقاضای خرید کالا
demand
U
تقاضای خرید کالا
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
ramp alert
U
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation
U
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
searched
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige
U
دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channeling
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
requiring
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
require
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
required
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
requires
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com