English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
transational symmerty U تقارن انتقالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transitory U انتقالی
transferential U انتقالی
ceded U انتقالی
transitionary U انتقالی
transitional U انتقالی
transitions U انتقالی
transition U انتقالی
transitive U انتقالی
transitional motion U حرکت انتقالی
transitory consumption U مصرف انتقالی
transitory income U درامد انتقالی
transit bearing U سمت انتقالی
transitory society U جامعه انتقالی
transference resistance U مقاومت انتقالی
transfer reaction U واکنش انتقالی
deferred charges U هزینههای انتقالی
running fix U نقطه انتقالی
ceded public domains U خالصجات انتقالی
transfer earnings U درامدهای انتقالی
transfer functions U توابع انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
translational motion U حرکت انتقالی
transfer payments U پرداختهای انتقالی
deferred income U درامدهای انتقالی
translation bearing U یاتاقان انتقالی
revolutions U حرکت انتقالی
revolution U حرکت انتقالی
translations U حرکت انتقالی
translation U حرکت انتقالی
transmission system U دستگاه انتقالی
translative U ترجمهای انتقالی
translational energy U انرژی انتقالی
translational lift U برای انتقالی
transmission system U سیستم انتقالی
transfer U سند انتقال انتقالی
government transfer payments U پرداختهای انتقالی دولت
transfer molding U قالب ریزی انتقالی
transfers U سند انتقال انتقالی
transmission dynamometer U توان سنج انتقالی
transferring U سند انتقال انتقالی
transition ranges U میدان تیر انتقالی
transfer molding U ریخته گری انتقالی
alienable U قابل فروش انتقالی
transfer mold U قالب گیری انتقالی
synchronization U تقارن
synmetry U تقارن
parallelism U تقارن
polarities U تقارن
isochronism U تقارن
simultaneeity U تقارن
symmetrization U تقارن
polarity U تقارن
symmetry U تقارن
epochal psychosis U روان پریشی سنین انتقالی
net tax revenue U مالیات منهای پرداختهای انتقالی
axis of symmetry U محور تقارن
symmetry axis U محور تقارن
center of symmerty U مرکز تقارن
synchrony U انطباق تقارن
axis of symmery U محور تقارن
asymmetrical conductivity U برقرسانایی بی تقارن
asymmetric top U فرفرهای بی تقارن
asymmetric system U دستگاه بی تقارن
asymmetric substance U جسم بی تقارن
Symmetry U تقارن [ریاضی]
geometrical <adj.> U تقارن در طرح
zygomorphic U دارای تقارن
symmerty center U مرکز تقارن
asymmetry U عدم تقارن
asymmetric carbon U کربن بی تقارن
asymmetric molecule U مولکول بی تقارن
symmetry plane U صفحه تقارن
symmetry operation U عمل تقارن
symmetry point U نقطه تقارن
point of symmetry U نقطه تقارن
pseudosymmetry U شبه تقارن
rotational symmetry U تقارن چرخشی
plane of symmetry U صفحه تقارن
plane of symmetry U سطح تقارن
isodimorphism U تقارن دو شکلی
impedance balancing U تقارن امپدانس
skewness U عدم تقارن
symmetry number U عدد تقارن
symmetry lines U خطوط تقارن
symmetry group U گروه تقارن
symmetry element U عنصر تقارن
mirror symmerty U تقارن ایینهای
Hypnagogia U تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
mirror plane of symmetry U صفحه تقارن اینهای
eurhythmy U هم اهنگی و تقارن ساختمان
actinomorphic U دارای تقارن شعاعی
actinomorphous U دارای تقارن شعاعی
alternating axis of symmerty U محور تقارن متناوب
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
plane of mirror symmetry U صفحه تقارن اینهای
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
conservation of orbital symmerty U بقای تقارن اوربیتال
simple axis of symmetry U محور ساده تقارن
eurythmy U هم اهنگی و تقارن ساختمان
positive skewness U عدم تقارن مثبت
isochronism U ایجاد تقارن همزمانی
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
vortex flow U جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
incommensurability U عدم تقارن سنجش ناپذیری
anomal design U طرح شلوغ و بدون تقارن
axis U محور تقارن مهره اسه
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
asymmetric local deformation U تغییر شکل موضعی بی تقارن
isodimorphism U تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
angle og sideship U زاویه بین صفحات تقارن وجهت حرکت
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
transit bearing U گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com