English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sensed difference U تفاوت محسوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
jnd U کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference U کمترین تفاوت محسوس
Other Matches
patented U محسوس
significance U محسوس
tangible U محسوس
sensible U محسوس
patents U محسوس
tangibly U محسوس
patenting U محسوس
patent U محسوس
concrete U محسوس
phenomenally U محسوس
phenomenal U محسوس
sense datum U شیی محسوس
tangible benefit U سود محسوس
tangible property U دارائی محسوس
inappreciable U غیر محسوس
impalpable U غیر محسوس
appreciably U قابل ارزیابی محسوس
palpably U بطور محسوس یا اشکار
insensibly U بطور غیر محسوس
inappreciative U غیر محسوس جزئی
appreciable U قابل ارزیابی محسوس
markedly U بطور برجسته یا محسوس
sensibly U بطور نمایان یا محسوس
perceivable U درک کردنی محسوس
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
incorporal U مجرد غیر محسوس
feel U لمس کردن محسوس شدن
feels U لمس کردن محسوس شدن
inappreciably U بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
sense datum U امر محسوس وقابل تحلیل
overt act U عملی که در عالم خارج محسوس باشد
to melted in to another form U بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
gradate U بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
diversity U تفاوت
indfferent U بی تفاوت
margine U تفاوت
noise margin U تفاوت خش
amphoteric U بی تفاوت
margins U تفاوت
margin U تفاوت
differences U تفاوت
difference U تفاوت
indifferent U بی تفاوت
apathetic U بی تفاوت
exchange U تفاوت
discrepancy U تفاوت
exchanged U تفاوت
exchanges U تفاوت
exchanging U تفاوت
diversities U تفاوت
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
neutral equilibrium U تعادل بی تفاوت
displaciment U تفاوت مکان
inequality U تفاوت نامعادله
neutral stability U پایداری بی تفاوت
product differentiation U تفاوت محصول
minor exchange U تفاوت کوچک
price differential U تفاوت قیمت
inequalities U تفاوت نامعادله
losing the exchange U تفاوت دادن
what the odds U چه تفاوت میکند
tolerance U تفاوت مجاز
tolerances U تفاوت مجاز
significant difference U تفاوت معنادار
winning the exchang U تفاوت گرفتن
permissible deviation U تفاوت مجاز
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
make over <idiom> U بی تفاوت جلوه دادن
by far <idiom> U با تفاوت زیاد،بزرگ
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
sed U خطای معیار تفاوت
rank difference correlation U همبستگی تفاوت رتبه ها
agio U تفاوت هزینه تسریع
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
long odds U تفاوت زیاد درمسابقه
as cool as a cucumber <idiom> U مثل یخ [سرد و بی تفاوت]
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
balance of trade U تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
total factor productivity U تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
trade gap U تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
to split the difference U تفاوت میان دو چیز را دو نیم کردن
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
declination U مقدار تفاوت بین شمال واقعی و مغناطیسی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
balance of trade U تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
imperceivable U غیر قابل ادراک غیر محسوس
the concert of europe U منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
contrast U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts U تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
tare U تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
tangible costs U هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
offset knots U گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
cord yarn U نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com