English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydromancy U تفال بوسیله اب
aeromancy U تفال بوسیله هوا
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
ornithoscopy U تفال
divination U تفال
sortes U تفال
sooth U تفال پیشگویی
ornithomancy U تفال با پرنده
forebode U تفال بد زدن
pyromancy U تفال با اتش
forbode U تفال بد زدن
pegomancy U تفال با چشمه ها
auspices U تفال از روی پروازمرغان
ichnomancy U تفال وغیبگویی از روی رد پا
ichnology U تفال وغیبگویی از روی رد پا
auspice U تفال از روی پر و ازمرغان فال
oneiromancy U تفال و پیشگویی از روی خواب
ichnolighology U تفال و غیبگویی از روی ردپا
squalid U زننده
acrid U زننده
knocker U زننده
loathful U زننده
biting U زننده
acrimonious U زننده
nippy U زننده
starring U زننده
repercussive U پس زننده
knockers U زننده
pinching U زننده
hideous U زننده
mordant U زننده
nastier U زننده
repellent U زننده
repellents U زننده
scabrous U زننده
pungent U زننده
shuffler U زننده
repeller U زننده
stinking U زننده
poignant U زننده
prickling U زننده
garish U زننده
nasties U زننده
tart U زننده
pit a pat U زننده
percutient U زننده
bitten U زننده
vilest U زننده
striker U زننده
unlovely U زننده
viler U زننده
beater U زننده
vile U زننده
nauseam U زننده
applauder U کف زننده
tarts U زننده
odoriferous U زننده
wetter U نم زننده
water repellent U پس زننده اب
loathsome U زننده
forbidding U زننده
strikers U زننده
strikingly U زننده
staring U زننده
nasty U زننده
clapper U کف زننده
clappers U کف زننده
striking U زننده
nastiest U زننده
gaunt U زننده ساختن
acrimoniousness U سخن زننده
accusant U تهمت زننده
gaunt U زننده بی ثمر
repugnant U تنفرانگیز زننده
trudger U قدم زننده
catterer U چهچه زننده
accuser U تهمت زننده
repulsive U زننده تنفراور
accusers U تهمت زننده
fizzy U جوش زننده
coruscant U برق زننده
shackler U بخو زننده
shouter U فریاد زننده
slumberer U چرت زننده
sourish U به ترشی زننده
spicily U بطور زننده
calumniator U افترا زننده
flagellator U شلاق زننده
pickier U ضربه زننده
pickiest U ضربه زننده
calumnious U تهمت زننده
picky U ضربه زننده
tacker U میخ زننده
tacker U کوک زننده
estimator U تخمین زننده
dozer U چرت زننده
cornerman U زننده کرنر
flagellator U تازیانه زننده
strider U گام زننده
flogger U تازیانه زننده
staring red U قرمز زننده
appellant U تهمت زننده
bubbliest U جوش زننده
beater U کتک زننده
germinant U جوانه زننده
gasper U نفس زننده
garishly U بطور زننده
galssy U بی نور زننده
bubbly U جوش زننده
bubblier U جوش زننده
flogger U زننده شلاق
disturber U برهم زننده
crying U جار زننده
napper U چرت زننده
lasher n U سد شلاق زننده
sharp U زننده زیرک
knotter U گره زننده
harshest U ناگوار زننده
kicker U زننده ضربه با پا
ad nauseam U بسیار زننده
scarifier U تیغ زننده
scintillating U جرقه زننده
revolting U بهم زننده
sharpest U زننده زیرک
libelant U تهمت زننده
callers U صدا زننده
caller U صدا زننده
malodor U بوی زننده
puddler U بهم زننده
sharps U زننده زیرک
glare U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
glares U روشنایی زننده
libellant U تهمت زننده
scintillant U جرقه زننده
scintillator U جرقه زننده
harsher U ناگوار زننده
seasoner U ادویه زننده
pertubative U برهم زننده
pricker U سیخ زننده
pacer U گام زننده
howler U جیغ زننده
seasoner U چاشنی زننده
howlers U جیغ زننده
inveigler U گول زننده
harsh U ناگوار زننده
trusser U چوب بست زننده
inoffensively U بی انکه زننده باشد
indign U زننده بدون استحقاق
incisive speech U سخن تند یا زننده
mawkish U بطور زننده احساساتی
stenches U بوی زننده تعفن
stench U بوی زننده تعفن
fulsome U زننده اغراق امیز
luridly U کم رنگ وپریده زننده
pungently U بطور زننده یا تند
swatter U ضربت سخت زننده
rankly U بطور زننده یابدبو
greeny U بسبزی زننده سبزفام
invection U سخن سخت زننده
sewer U اگو بخیه زننده
sewers U اگو بخیه زننده
poignantly U بطور تیزیا زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
repulsively U بطور زننده یا دافع
rakish U فاجر جلف و زننده
reddish U مایل بسرخی زننده
fetid U دارای بوی زننده
lurid U کم رنگ وپریده زننده
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
lunger U ضربت زننده جهش کننده
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
wheeler U دور زننده چرخ دار
smacker U سیلی زننده خوش طعم
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
prank U شوخی زننده تزئین کردن
smacking U سیلی زننده خوش طعم
stirring U بهم زننده هیجان اور
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
deceptive U گول زننده فریب امیز
out flanking U دور زننده احاطه کننده جناح
broiler U بهم زننده جوجه یا پرنده کبابی
fanner U قرقی یا باز کوچک باد زننده
volleyer U زننده توپ در هوا قبل ازبرخورد با زمین
tickler U بهم زننده تحریک کننده قمقمه کوچک
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
by dint of U بوسیله
perprep U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
with U بوسیله
at the hand of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
by U بوسیله
per U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com