Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dostortion
U
تغییر شکل پیچیدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intorsion
U
پیچیدگی
refractile
U
پیچیدگی
crank
U
پیچیدگی
cranked
U
پیچیدگی
cranking
U
پیچیدگی
cranks
U
پیچیدگی
elaboration
U
پیچیدگی
distortions
U
پیچیدگی
convolutions
U
پیچیدگی
convolution
U
پیچیدگی
furl
U
پیچیدگی
reconditeness
U
پیچیدگی
abstruseness
U
پیچیدگی
anfractuosity
U
پیچیدگی
torsion
U
پیچیدگی
intortion
U
پیچیدگی
enswathe
U
پیچیدگی
distortion
U
پیچیدگی
crispness
U
پیچیدگی
perpexity
U
پیچیدگی
complicacy
U
پیچیدگی
compiexity
U
پیچیدگی
clubfoot
U
پیچیدگی
furled
U
پیچیدگی
furling
U
پیچیدگی
furls
U
پیچیدگی
torility
U
پیچیدگی
complexity
U
پیچیدگی
complexities
U
پیچیدگی
intricacy
U
پیچیدگی
intricacies
U
پیچیدگی
knottiness
U
پیچیدگی
volution
U
پیچیدگی
labyrinths
U
پیچیدگی
wryness
U
پیچیدگی
complication
U
پیچیدگی
complications
U
پیچیدگی
labyrinth
U
پیچیدگی
interlacement
U
بهم پیچیدگی
intertwist
U
بهم پیچیدگی
unweave
U
از پیچیدگی دراوردن
intervolution
U
بهم پیچیدگی
torsion
U
پیچیدگی تاب
shearing strain
U
پیچیدگی برشی
abstrusely
U
از روی پیچیدگی
tactical complication
U
پیچیدگی تاکتیکی
unsnarl
U
رفع پیچیدگی و ابهام
laid up in bed
U
وضع طبیعی راه پیچیدگی
plexus
U
چیزهای درهم پیچیده پیچیدگی
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
U
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
variations
U
تغییر
modification
U
تغییر
fluctuation
U
تغییر
commutation
U
تغییر
changed
U
تغییر
conversion
U
تغییر
change
U
تغییر
dachi
U
تغییر پا
stationary
U
بی تغییر
innovations
U
تغییر
innovation
U
تغییر
changing
U
تغییر
variation
U
تغییر
conversions
U
تغییر
misalignment
U
تغییر
amendments
U
تغییر
amendment
U
تغییر
vicissitude
U
تغییر
shunting
U
تغییر خط
mutation
U
تغییر
mutations
U
تغییر
changes
U
تغییر
alteration
U
تغییر
alternation
U
تغییر
changeless
U
بی تغییر
deed poll
U
تغییر نام
transact
U
تغییر دادن
transmutation
U
تغییر شکل
changeable
U
تغییر پذیر
reversal shift
U
تغییر وارون
mutants
U
تغییر پذیر
change
U
تغییر دادن
mutant
U
تغییر پذیر
invariable
U
تغییر ناپذیر
misalign
U
تغییر یافتن
turnabouts
U
تغییر موضع
turnabouts
U
تغییر عقیده
variation
U
تغییر ناپایداری
change
[in something]
[from something]
U
تغییر
[در یا از چیزی]
variations
U
تغییر ناپایداری
altertive
U
تغییر دهنده
put about
U
تغییر مسیردادن
mutate
U
تغییر دادن
reset
U
تغییر دادن
unalterable
U
تغییر ناپذیر
changed
U
تغییر دادن
redeploy
[staff]
U
تغییر دادن
range of variation
U
ناحیه تغییر
constantly
U
بدون تغییر
modification
U
تغییر وتبدیل
transformation
U
تغییر شکل
alterant
U
تغییر دادنی
alterable
U
قابل تغییر
immutable
U
تغییر ناپذیر
variability
U
تغییر پذیری
changeable
U
قابل تغییر
supple
U
تغییر پذیر
alterability
U
قابلیت تغییر
magnatic displacement
U
تغییر مغناطیسی
transformation
U
عمل تغییر
rebus sic stautibus
U
تغییر شکل
transform
U
تغییر شکل
vicissitudes of time
U
تغییر اوضاع
transformative
U
قابل تغییر
variables
U
تغییر پذیر
transiguration
U
تغییر شکل
versatility
U
قابلیت تغییر
variable
U
تغییر پذیر
variative
U
قابل تغییر
weather
U
تغییر فصل
transforms
U
تغییر شکل
weathered
U
تغییر فصل
to undergo a change
U
تغییر یافتن
transformed
U
تغییر شکل
load variation
U
تغییر بار
voltage variation
U
تغییر ولتاژها
transforming
U
تغییر شکل
weathers
U
تغییر فصل
transmutative
U
قابل تغییر
unchangeable
U
تغییر ناپذیر
altered
U
تغییر یافتن
altered
U
تغییر دادن
altering
U
تغییر یافتن
altering
U
تغییر دادن
alters
U
تغییر یافتن
alters
U
تغییر دادن
vacillatory
U
تغییر پذیر
upheavals
U
تغییر فاحش
upheaval
U
تغییر فاحش
alter
U
تغییر دادن
alter
U
تغییر یافتن
variation coefficient
U
ضریب تغییر
mutated
U
تغییر دادن
mutates
U
تغییر دادن
mutating
U
تغییر دادن
amend
U
تغییر دادن
amended
U
تغییر دادن
amending
U
تغییر دادن
variational principle
U
اصل تغییر
variational method
U
روش تغییر
variation theorem
U
قضیه تغییر
lour
U
اخم تغییر
turnabout
U
تغییر موضع
modifies
U
تغییر دادن
modify
U
تغییر دادن
minor change
U
خرد تغییر
kainophobia
U
تغییر هراسی
kainotophobia
U
تغییر هراسی
modifying
U
تغییر دادن
near-constant state of flux
U
تغییر همیشگی
sex reversal
U
تغییر جنسیت
secular change
U
تغییر قرنی
turnabout
U
تغییر عقیده
realigns
U
تغییر دادن
realigning
U
تغییر دادن
realigned
U
تغییر دادن
displacement
U
تغییر موضع
displacement
U
تغییر مکان
realign
U
تغییر دادن
metamorphosis
U
تغییر شکل
switcheroo
U
تغییر ناگهانی
vary
U
تغییر کردن
mean variation
U
تغییر متوسط
temperature variation
U
تغییر دما
ternal
U
دارای سه تغییر
fluctuates
U
تغییر مداوم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com