English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
transitions U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition U عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vexation U تغییر حالت تحریک
vexations U تغییر حالت تحریک
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
reborn U تغییر حالت روحانی یافته
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
cold straining U تغییر بعد نسبی در حالت سرد
cold strain U تغییر بعد یافتن در حالت سرد
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
user U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
users U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
sequences U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence U کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
housekeeping U در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
decalescence point U دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
format U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats U استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stated U حالت
status U حالت
state U حالت
state- U حالت
tempers U حالت
cases U حالت
condition U حالت
case U حالت
stance U حالت
temper U حالت
if U حالت
self U حالت
tempered U حالت
stating U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
expressions U حالت
predicaments U حالت
postured U حالت
predicament U حالت
idiocrasy U حالت
attitudes U حالت
manner U حالت
stances U حالت
feverishness U حالت تب
fettle U حالت
pyreticosis U حالت تب
attitude U حالت
situation U حالت
expression U حالت
situations U حالت
glass eyed U بی حالت
line condition U حالت خط
estates U حالت
states U حالت
grain U حالت
disposition U حالت
ill conditioned U بد حالت
makes U حالت
make U حالت
temperaments U حالت
estate U حالت
posture U حالت
unexpressive U بی حالت
febricity U حالت تب
queasiness U حالت قی
postures U حالت
moods U حالت
posturing U حالت
mood U حالت
temperament U حالت
veins U حالت تمایل
individualism U حالت انفرادی
sentimentalism U حالت احساساتی
tempers U حالت بهبود
spring U حالت فنری
masculinity U حالت مردی
vein U حالت تمایل
pulverulence U حالت خاکی
accusative U حالت مفعولی
protected mode U حالت محفوظ
temper U حالت بهبود
tempered U حالت بهبود
sulkily U با حالت قهر
genitive U حالت اضافه
prone position U حالت درازکش
springs U حالت فنری
faintly U در حالت ضعف
seismicity U حالت ارتعاش
queasily U با حالت تهوع
defensively U حالت دفاعی
defensive U حالت تدافع
queasiness U حالت تهوع
reclining position U حالت غنوده
well disposed U خوش حالت
real mode U حالت واقعی
defensively U با حالت تدافع
ragingly U با حالت خشم
rapturously U با حالت بیخودی
nervousness U حالت عصبانی
crudely U در حالت خامی
thirstily U با حالت تشنگی
resilience U حالت ارتجاعی
fluidity U حالت مایعی
domesticity U حالت اهلی
quantum state U ویژه حالت
optimum U حالت مطلوب
situation U موقعیت حالت
sea state U حالت دریا
possessive U حالت اضافه
saccharinity U حالت قندی
dative U حالت برایی
resiliency U حالت ارتجاعی
situations U موقعیت حالت
repellency U حالت دفع
objectives U حالت مفعولی
objective U حالت مفعولی
averaged U در حالت کلی
on average [on av.] U در حالت کلی
refractivity U حالت انکسار
pyreticosis U حالت حمائی
possessives U حالت اضافه
small ball U پرتاب بی حالت
transition state U حالت گذار
qualms U حالت تهوع
pulp U حالت خمیری
unipolarity U حالت یک قطبی
unisexuality U حالت یک جنسی
unstable state U حالت ناپایا
unpolarized state U حالت ناقطبیده
trims U وضع حالت
trimmest U وضع حالت
trim U وضع حالت
qualm U حالت تهوع
ultimacy U حالت غایی
transitivity U حالت متعدی
translucence U حالت زجاجی
translucency U حالت زجاجی
tridimensionality U حالت سه بعدی
trilaterality U حالت سه جانبی
triliteralism U حالت سه حرفی
triploidy U حالت سه تایی
tubularity U حالت لولهای
vascularity U حالت اوندی
vascularity U حالت عروقی
vegetality U حالت گیاهی
posed U وضع حالت
pose U وضع حالت
vorticity U حالت گردابی
vulcanicity U حالت اتشفشانی
wait state U حالت انتظار
waviness U حالت موجی
waxiness U حالت مومی
y position U حالت- ایگرگ
gen U حالت اضافه
gen U حالت مالکیت
poses U وضع حالت
posing U وضع حالت
verdancy U حالت سبزی
verticality U حالت عمودی
viduity U حالت زن بیوه
sickness U حالت تهوع
sicknesses U حالت تهوع
nausea U حالت تهوع
volcanism U حالت اتشفشانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com