Perdic | تعیین ناپذیر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	indeterminable U	تعیین ناپذیر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	invulnerable U	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
	immedicable U	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
	authentication U	تعیین نشانی تعیین معرف کردن
	defaults U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaulting U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	default U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	defaulted U	مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
	irrevocably U	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
	dosimetry U	تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
	locates U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locate U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	locating U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	located U	جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
	air priorities committee U	کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
	convoy routing U	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
	radar locating U	تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
	running fix U	کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
	unchallenged U	بحث ناپذیر
	imperviable U	نم ناپذیر
	waterproof U	نم ناپذیر
	waterproofed U	نم ناپذیر
	waterproofs U	نم ناپذیر
	inappeasable U	ناپذیر
	watertight U	اب ناپذیر
	irreconcilable U	وفق ناپذیر
	undeniable U	انکار ناپذیر
	irreconcilable U	اشتی ناپذیر
	invariant U	تغییر ناپذیر
	ireversible U	تغییر ناپذیر
	unalterable U	تغییر ناپذیر
	irrecocilably U	بطوروفق ناپذیر
	invariable U	تغییر ناپذیر
	irrecoverably U	بطوراصلاح ناپذیر
	unexceptionable U	استثناء ناپذیر
	irrevocably U	بطورفسخ ناپذیر
	unavoidable U	چاره ناپذیر
	unavoidable U	اجتناب ناپذیر
	disconsolate U	تسلی ناپذیر
	immutable U	تغییر ناپذیر
	inseparable U	تفکیک ناپذیر
	voracious U	سیری ناپذیر
	incomparable U	مقایسه ناپذیر
	irreversible U	برگشت ناپذیر
	irreversible U	واگشت ناپذیر
	irreversible U	بازگشت ناپذیر
	impermeable U	رطوبت ناپذیر
	impermeable U	تراوش ناپذیر
	impermeable U	نشت ناپذیر
	unanswerable U	تکذیب ناپذیر
	unanswerable U	جواب ناپذیر
	inevitable U	اجتناب ناپذیر
	unbearably U	تحمل ناپذیر
	unbearable U	تحمل ناپذیر
	irresistable U	مقاومت ناپذیر
	overpowering U	مقاومت ناپذیر
	inflexible U	انحناء ناپذیر
	uncompromisingly U	مصالحه ناپذیر
	uncompromising U	مصالحه ناپذیر
	irremissible U	اغماض ناپذیر
	unceasing U	پایان ناپذیر
	unceasing U	ایست ناپذیر
	incurable U	درمان ناپذیر
	incurable U	بهبودی ناپذیر
	incurable U	علاج ناپذیر
	adamantly U	تزلزل ناپذیر
	adamant U	تزلزل ناپذیر
	inconceivable U	تصور ناپذیر
	undeniably U	انکار ناپذیر
	immobile U	جنبش ناپذیر
	impregnable U	رسوخ ناپذیر
	irresolvable U	تجزیه ناپذیر
	invincible U	شکست ناپذیر
	unwearying U	خستگی ناپذیر
	immiscible U	امیزش ناپذیر
	immiscible U	امتزاج ناپذیر
	immitigable U	تخفیف ناپذیر
	impartible U	بخش ناپذیر
	impenitent U	توبه ناپذیر
	imperviable U	سرایت ناپذیر
	inalterable U	تغییر ناپذیر
	inappealable U	پژوهش ناپذیر
	irreparable U	جبران ناپذیر
	inappellable U	پژوهش ناپذیر
	incodensable U	انقباض ناپذیر
	incoercible U	انقباض ناپذیر
	incommensurable U	سنجش ناپذیر
	exhautless U	خستگی ناپذیر
	engrained U	چاره ناپذیر
	incorrigible U	اصلاح ناپذیر
	indestructible U	فنا ناپذیر
	irredeemable U	پایان ناپذیر
	indefatigable U	خستگی ناپذیر
	achromatic U	رنگ ناپذیر
	achromic U	رنگ ناپذیر
	air proof U	هوا ناپذیر
	unassailable U	یورش ناپذیر
	beyond bearing U	تحمل ناپذیر
	deathless U	فنا ناپذیر
	nondescript U	وصف ناپذیر
	atomic U	تجزیه ناپذیر
	drainless U	خستگی ناپذیر
	ego alien U	خود ناپذیر
	incommensurable U	مقایسه ناپذیر
	incommutable U	استحاله ناپذیر
	incommutable U	تخفیف ناپذیر
	ineludible U	گریز ناپذیر
	inexcitable U	هیجان ناپذیر
	inexhaustibly U	بطورپایان ناپذیر
	inexplorable U	کاوش ناپذیر
	inextinguishably U	بطورتسکین ناپذیر
	infrangible U	تجزیه ناپذیر
	inirritable U	تحریک ناپذیر
	indescribable U	وصف ناپذیر
	infallible U	لغزش ناپذیر
	inscrvtable U	تفحص ناپذیر
	insoluble U	انحلال ناپذیر
	inalienable U	بیع ناپذیر
	insol U	انحلال ناپذیر
	insusceptible U	تایید ناپذیر
	indubious U	تردید ناپذیر
	indisributable U	بخش ناپذیر
	incommutably U	تبدیل ناپذیر
	incompressible U	تراکم ناپذیر
	incompressible U	فشار ناپذیر
	inconvertible U	مبادله ناپذیر
	incorruptibly U	بطورفساد ناپذیر
	indecomposable U	فساد ناپذیر
	indefeasible U	فسخ ناپذیر
	indefeasible U	بطلان ناپذیر
	indefectible U	خلل ناپذیر
	fatigueless U	خستگی ناپذیر
	indiminishable U	کاهش ناپذیر
	indisciplinable U	انظباط ناپذیر
	indispansably U	بطورچاره ناپذیر
	intangibly U	بطورلمس ناپذیر
	unalterable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	sateless U	سیری ناپذیر
	spanless U	پیمایش ناپذیر
	stainless U	زنگ ناپذیر
	impracticable <adj.> U	انجام ناپذیر
	inexecutable <adj.> U	انجام ناپذیر
	unappeasable U	استمالت ناپذیر
	unchangeable U	تغییر ناپذیر
	unfeasible <adj.> U	انجام ناپذیر
	remediless U	درمان ناپذیر
	unappealabe U	پژوهش ناپذیر
	nonsuperimposable U	انطباق ناپذیر
	unalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inevitable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	indispensable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	inalienable <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	absolute <adj.> U	اجتناب ناپذیر
	raintight U	باران ناپذیر
	impassive U	تالم ناپذیر
	unconquerable U	تسخیر ناپذیر
	unsearchable U	کاوش ناپذیر
	untouchability U	لمس ناپذیر
	integral U	جدایی ناپذیر
	sure-fire U	شکست ناپذیر
	waterproof wire U	سیم نم ناپذیر
	uncontrollably U	کنترل ناپذیر
	uncontrollable U	کنترل ناپذیر
	water proof U	رطوبت ناپذیر
	unobjectionable U	اعتراض ناپذیر
	insupportable U	تحمل ناپذیر
	imperturbable U	تزلزل ناپذیر
	undecidable U	تصمیم ناپذیر
	passives U	اثر ناپذیر
	passive U	اثر ناپذیر
	uncomputable U	محاسبه ناپذیر
	uninflammable U	اشتعال ناپذیر
	inconsolably U	دلداری ناپذیر
	inconsolable U	دلداری ناپذیر
	intolerable U	تحمل ناپذیر
	insufferable U	تحمل ناپذیر
	nanoaddressable U	نشانی ناپذیر
	interminable U	پایان ناپذیر
	unaccountably U	توضیح ناپذیر
	inscrutable U	نفوذ ناپذیر
	ineluctable U	چاره ناپذیر
	irrefutable U	انکار ناپذیر
	irrefutable U	تکذیب ناپذیر
	intangible U	لمس ناپذیر
	irriversible U	برگشت ناپذیر
	inaccessible U	ارتباط ناپذیر
	inaccessible U	دسترسی ناپذیر
	joiner door U	دربهای اب ناپذیر
	inestimable U	تخمین ناپذیر
	non descript U	تشریح ناپذیر
	unaccountable U	توضیح ناپذیر
	non descript U	وصف ناپذیر
	irremediable U	چاره ناپذیر
	unchallenged U	انکار ناپذیر
	irrecoverable U	جبران ناپذیر
	impossible [colloquial] <adj.> U	تحمل ناپذیر
	unerring U	خطا ناپذیر
	rigid U	انعطاف ناپذیر
	unbeatable U	باخت ناپذیر
	immortal U	فنا ناپذیر
	incorrigibly U	بطور اصلاح ناپذیر