English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8538 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
location of industry U تعیین مکان صنعت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
location theory U نظریه تعیین مکان
motor vehicle industry U صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
structrual engineering industry U صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift U تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs U دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peek U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks U فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement U اختلاف مکان تغییر مکان
moves U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move U کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
angular travel U تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
migration U نقل مکان نقل مکان کردن
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
craftsman trade U صنعت
industry U صنعت
industries U صنعت
craft U صنعت
art U صنعت
arts U صنعت
trade U صنعت
traded U صنعت
artless U بی صنعت
crafts U صنعت
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
artificer U صنعت کار
filmdom U صنعت سینما
family industry U صنعت خانوادگی
extractive industry U صنعت استخراجی
export industry U صنعت صادراتی
electric industry U صنعت برق
craftsmen U هنرپیشه صنعت گر
hyperbole U صنعت اغراق
haniwork U صنعت دست
craftsman U هنرپیشه صنعت گر
industrialist U صاحب صنعت
industrialist U صنعت کار
industrialists U صاحب صنعت
industrialists U صنعت کار
infant industry U صنعت نوزاد
mysteries U صنعت هنر
mystery U صنعت هنر
industrial espionage U جاسوسی در صنعت
handicraft U صنعت دستی
contracting industry U صنعت ساختمان
computer industry U صنعت کامپیوتر
competitive industry U صنعت رقابتی
declining industry U صنعت رو به زوال
domestic industry U صنعت داخلی
chiasmus U صنعت قلب
ceramics industry U صنعت سرامیک
motorcar industry U صنعت اتومبیل
automotive industry U صنعت اتومبیل
automotive U صنعت اتومبیل
antistrophe U صنعت تجنیس
agro industry U کشت و صنعت
industrialism U صنعت گرایی
similes U صنعت تشبیه
simile U صنعت تشبیه
iron industry U صنعت اهن
labour intensive industry U صنعت کاربر
plastic industry U صنعت پلاستیک
service industry U صنعت خدمات
sick industry U صنعت بیمار
structrual engineering industry U صنعت سازه
textile industry U صنعت نساجی
textile industry U صنعت بافندگی
weak industry U صنعت ضعیف
weak industry U صنعت کساد
cottage industries U صنعت روستایی
cottage industry U صنعت روستایی
technology U صنعت شناسی
philotechnic U صنعت دوست
metal working industry U صنعت فلزکاری
technologies U صنعت شناسی
manufacturing industry U صنعت کارخانهای
manufacturing U صنعت ساخت
oil industry U صنعت نفت
palinode U صنعت انکار
metaphor U صنعت استعاره کنایه
barrier to entry U منع ورود به صنعت
metaphors U صنعت استعاره کنایه
beaver U خز سگ آبی [صنعت پوشاک]
beaver fur U خز سگ آبی [صنعت پوشاک]
automobile trade U صنعت یا تجارت اتومبیل
talkies U صنعت فیلم ناطق
handicraft U صنعت دستی حرفه
transport business U صنعت حمل و نقل
shipping trade U صنعت حمل و نقل
carrying trade U صنعت حمل و نقل
carrying business U صنعت حمل و نقل
counterpoint U صنعت ترکیب الحان
confectionery U صنعت شیرینی سازی
carrying-trade U صنعت حمل و نقل
transport industry U صنعت حمل و نقل
transport trade U صنعت حمل و نقل
talkie U صنعت فیلم ناطق
declining industry U صنعت درحال تنزل
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
expanding industry U صنعت در حال گسترش
sick industry U صنعت عقب مانده
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
electrotechnology U شناخت صنعت برق
nationalized industry U صنعت ملی شده
small scale industry U صنعت به مقیاس کوچک
constant cost industry U صنعت هزینههای ثابت
industrially U ازلحاظ کار و صنعت
machine building industry U صنعت ماشین سازی
iron and steel working industry U صنعت اهن و فولاد
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
cuttler U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
elaborately U ازروی صنعت و نازک کاری
plaiter U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
cuttler U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
long run industry supply curve U منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
plaiting machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
plaiter U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
pleating machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
plaiting machine U دستگاه چاکدار کن [صنعت نساجی]
pleating machine U دستگاه چین [تا] کن [صنعت نساجی]
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
globe valve U شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve U شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
extended industry standard architecture U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
poor prospects for the steel industry U دورنمای ضعیف برای صنعت پولاد
eisa U معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Want is the mother of industry. <proverb> U خواستن ,مادر صنعت و سازندگى است .
Irans industry is progressing. U صنعت ایران درحال ترقی است
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
aviationelectronic U بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
Hollywood U شهر هالیوود مرکز صنعت سینمای امریکا
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
sites U مکان
stead U مکان
illocal U بی مکان
stabilizer U مکان
stabilisers U مکان
there U ان مکان
locus U مکان
locations U مکان
placing U مکان
placing U جا مکان
part U مکان
places U مکان
places U جا مکان
place U مکان
spots U مکان
place U جا مکان
purlieus U مکان جا
spot U مکان
sited U مکان
space U مکان
location U مکان
spaces U مکان
site U مکان
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
viticulture U صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
facility U مکان ساختمان
shifted U تغییر مکان
displacement U تغییر مکان
shift U تغییر مکان
nowhere U در هیچ مکان
location counter U مکان شمار
left shift U تغییر مکان به چپ
clearings U مکان مسطح
clearing U مکان مسطح
shifts U تغییر مکان
adverb of place U فرف مکان
topography U مکان نگاری
locus U مکان هندسی
displeacement of water U تغییر مکان اب
displaciment U تغییر مکان
displaciment U تفاوت مکان
locations U مکان یابی
place U مکان موقع
places U مکان موقع
placing U مکان موقع
Recent search history Forum search
2تعریف فونتیک چیست؟
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
1offshoring
1روشنی خیره کننده صنعت
0دیوار کله راسته در چه مکان هایی استفاده می شود؟
0o level
1امولایت
0نحوه کار با نرم افزار waze
0offshore در صنعت نفت و گاز
0offshore در صنعت نفت و گاز
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com