English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
solar orientation U تعیین موقعیت نسبت به افتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blade tracking U مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
orientation U تعیین موقعیت
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
rise and fall U تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
localizer U انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
solariums U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium U اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
columns U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
offset point U در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
knot ratio U نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
cartesian coordinates U سیستم موقعیت که از دو بردار در جهت زاویه راست برای نمایش نقط های که با دو عدد امکان دهی شده است و موقعیت آن را میدهد تشکیل شده است
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
relative plot U موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
subsolar U در فل افتاب
sunless U بی افتاب
sunned U افتاب
dislocating U افتاب
sunshine U افتاب
sunning U افتاب
sunny U افتاب رو
patent to the sun U افتاب رو
sun U افتاب
dislocates U افتاب
dislocate U افتاب
photosphere U افتاب
sunnier U افتاب رو
queen's weather U افتاب
sunniest U افتاب رو
suns U افتاب
sunshine recorder U افتاب سنج
sun dried U در افتاب خشکانیده
sunflower U گل افتاب گردان
roman candle U افتاب مهتاب
sunshade U افتاب گردان
sundials U شاخص افتاب
dawns U طلوع افتاب
sunflowers U گل افتاب گردان
visor U افتاب گردان
sunbaked U افتاب پخته
sunbath U حمام افتاب
sunshades U افتاب گردان
solarism U افسانههای افتاب
sunrises U طلوع افتاب
sun worship U افتاب پرستی
streamers U تیغ افتاب
streamer U تیغ افتاب
sun struck U افتاب زده
solarization U تابش افتاب
sunward U سوی افتاب
sunshiny U افتاب گیر
sunstruck U افتاب زده
daisy U گل افتاب گردان
sunlike U مانند افتاب
sun burn U افتاب زدگی
sundial U شاخص افتاب
sunburn U افتاب زدگی
sunstroke U افتاب زدگی
daisies U گل افتاب گردان
sun beam U پرتو افتاب
sunrise U طلوع افتاب
sunup U طلوع افتاب
sunlight U نور افتاب
heliologist U افتاب شناس
visorless U بی افتاب گردان
heliophilous U افتاب دوست
visard U افتاب گردان
eclipse of sun U افتاب گرفتگی
heliosis U افتاب زدگی
dry in the sun U خشکاندن در افتاب
heliotrope U گل افتاب پرست
heliotrope U افتاب گرای
sunbeams U تیغ افتاب
sunbeams U پرتو افتاب
sunbeam U تیغ افتاب
heliotropism U افتاب گرایی
sunbeam U پرتو افتاب
sun worshipper U افتاب پرست
heliolatrous U افتاب پرست
vizor U افتاب گردان
sunshine U تابش افتاب
sunshine U نور افتاب
german giant swing U افتاب شکسته
giant circle U افتاب شکسته
giant swing U افتاب یا مهتاب
girasol U گل افتاب پرست
sunsets U غروب افتاب
girasole U گل افتاب پرست
helianthemum U چرخ افتاب
helianthemum U افتاب چرخ
helianthus U گل افتاب گردان
heliotherapy U معالجه با افتاب
weather beaten U افتاب زده
heliograph U افتاب نگار
turnsole U گل افتاب گردان
visors U افتاب گردان
p of the sun U نیش افتاب
basks U افتاب خوردن
chamaeleontis U افتاب پرست
patent to the sun U افتاب گیر
dawn U طلوع افتاب
bask U افتاب خوردن
cockshut U غروب افتاب
chamaeleon U افتاب پرست
basking U افتاب خوردن
dawned U طلوع افتاب
broiling sun U افتاب سوزان
dawning U طلوع افتاب
p of the sun U طلوع افتاب
basked U افتاب خوردن
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
helianthus U روزگردک جنس گل افتاب
sunlit U روشن از فروغ افتاب
sunbaked U در افتاب خشک شده
sunshiny U منور از نور افتاب
sunbaked U حرارت افتاب دیده
basking U حمام افتاب گرفتن
sun dial U افتاب نما مقنطره
to sun one self U خودرا افتاب دادن
sung hat U کلاه افتاب گیر
to take the sun U افتاب بخود دادن
sun hat U کلاه افتاب گیر
basks U حمام افتاب گرفتن
sunflowers U گیاه افتاب گرا
sunbathing U حمام افتاب گرفتن
side screen U چادر افتاب گیر
bask U حمام افتاب گرفتن
sunflower U گیاه افتاب گرا
sunbathed U حمام افتاب گرفتن
solisequous U تابع گردش افتاب
sunburn U افتاب سوخته کردن
peep U نیش افتاب روزنه
insolate U در معرض افتاب گذاشتن
under the sun U در جهان در زیر افتاب
solarize U درمعرض افتاب قراردادن
basked U حمام افتاب گرفتن
sunbathe U حمام افتاب گرفتن
sunbathes U حمام افتاب گرفتن
peeps U نیش افتاب روزنه
peeping U نیش افتاب روزنه
peeped U نیش افتاب روزنه
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
suns U درمعرض افتاب قرار دادن
tannage U قهوهای در اثر اشعه افتاب
parch U تفتیدن افتاب سوخته کردن
sunning U درمعرض افتاب قرار دادن
sunned U درمعرض افتاب قرار دادن
sun U درمعرض افتاب قرار دادن
sunrises U طلوع خورشید تیغ افتاب
sunrise U طلوع خورشید تیغ افتاب
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
ra U خدای افتاب مصریان قدیم
sun deck U عرشه افتاب گیر کشتی
sun disk U صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
heliotrope U گل افتاب گردان ارغوانی روشن
fire opal U گل افتاب گردان عین الشمس
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
parches U تفتیدن افتاب سوخته کردن
cosmical U برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
apollo U خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
the sun had parched his skin U افتاب پوست تنش را سوزانده بود
solarize U زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
heliotropic U رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
location U موقعیت
sites U موقعیت
site U موقعیت
lodgment or lodge U موقعیت
sited U موقعیت
positioned U موقعیت
occasion U موقعیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com