Total search result: 202 (1699 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
format U |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
|
|
formats U |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
formats U |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
|
|
format U |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
|
|
sorts U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
|
|
sort U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
|
|
sorted U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
|
|
sorts U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
|
|
sort U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
|
|
sorted U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
|
|
ascend U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
|
|
ascended U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
|
|
ascends U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
|
|
dp U |
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده |
|
|
sort U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
|
|
sorted U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
|
|
sorts U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
|
|
exchanged U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
|
|
exchange U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
|
|
exchanges U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
|
|
exchanging U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
|
|
bubble sort U |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
|
|
data processing U |
مرتب کردن داده ها |
|
|
collating sort U |
مرتب کردن داده |
|
|
collections U |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
|
|
collection U |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
|
|
sorting network U |
شبکه مرتب کردن داده ها |
|
|
list U |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
|
|
selective U |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
|
|
selectively U |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
|
|
gather U |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
|
|
gathered U |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
|
|
alphasort U |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
|
|
semi processed data U |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
|
|
mercury delay line U |
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه |
|
|
sort U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
|
|
sorted U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
|
|
sorts U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
|
|
shell sort U |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
|
|
major sort key U |
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند |
|
|
static U |
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد |
|
|
refreshes U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
|
|
refresh U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
|
|
refreshed U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
|
|
raster graphics U |
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر |
|
|
tiles U |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
|
|
tile U |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
|
|
post knotting U |
پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.] |
|
|
illumination by diffusion U |
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن |
|
|
list U |
مجموعه موضوعات مرتب شده داده |
|
|
binary look up U |
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده |
|
|
illuminates U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
|
|
illuminate U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
|
|
illuminating U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
|
|
flashes U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
|
|
flash U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
|
|
flashed U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
|
|
daylight U |
روز روشن روشن کردن |
|
|
daylit U |
روز روشن روشن کردن |
|
|
filing U |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
|
|
sequences U |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
|
|
minor sort key U |
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند |
|
|
sequence U |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
|
|
blinking U |
روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده |
|
|
explaining U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
|
|
explain U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
|
|
explained U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
|
|
explains U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
|
|
information U |
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی |
|
|
references U |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
|
|
reference U |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
|
|
listings U |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
|
|
listing U |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
|
|
merge sorting algorithm U |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
|
|
supplants U |
تعویض کردن |
|
|
alteration U |
تعویض کردن |
|
|
supplant U |
تعویض کردن |
|
|
shifts U |
تعویض کردن |
|
|
to shift U |
تعویض کردن |
|
|
shifted U |
تعویض کردن |
|
|
shift U |
تعویض کردن |
|
|
supplanted U |
تعویض کردن |
|
|
supplanting U |
تعویض کردن |
|
|
replaces U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
|
|
replacing U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
|
|
replace U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
|
|
replaced U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
|
|
snowing U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
|
|
snowed U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
|
|
snow U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
|
|
snows U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
|
|
reformat U |
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب |
|
|
warm up U |
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد |
|
|
exchange U |
مبادله کردن تعویض |
|
|
switch over U |
تعویض کردن برق |
|
|
substituting U |
تعویض جانشین کردن |
|
|
exchanged U |
مبادله کردن تعویض |
|
|
substitute U |
تعویض کردن جابجاکردن |
|
|
substituted U |
تعویض کردن جابجاکردن |
|
|
substituted U |
تعویض جانشین کردن |
|
|
exchanging U |
مبادله کردن تعویض |
|
|
putting U |
تعویض کردن انداختن |
|
|
substituting U |
تعویض کردن جابجاکردن |
|
|
put U |
تعویض کردن انداختن |
|
|
replace U |
چیزی را تعویض کردن |
|
|
exchanges U |
مبادله کردن تعویض |
|
|
replaced U |
چیزی را تعویض کردن |
|
|
substitute U |
تعویض جانشین کردن |
|
|
replaces U |
چیزی را تعویض کردن |
|
|
puts U |
تعویض کردن انداختن |
|
|
replacing U |
چیزی را تعویض کردن |
|
|
litter relay point U |
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین |
|
|
degauss U |
پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید |
|
|
exchanged U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
|
|
exchanging U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
|
|
exchanges U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
|
|
exchange U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
|
|
reconditioned U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
|
|
reconditions U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
|
|
recondition U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
|
|
enquiry U |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
|
|
recondition U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
|
|
reconditioned U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
|
|
reconditions U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
|
|
sort U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
|
|
sorts U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
|
|
sorted U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
|
|
queries U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
|
|
queried U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
|
|
query U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
|
|
querying U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
|
|
justifications U |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
|
|
justification U |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
|
|
cleanest U |
مرتب کردن |
|
|
cleans U |
مرتب کردن |
|
|
regularize U |
مرتب کردن |
|
|
arranges U |
مرتب کردن |
|
|
clean U |
مرتب کردن |
|
|
concert U |
مرتب کردن |
|
|
concerts U |
مرتب کردن |
|
|
cleaned U |
مرتب کردن |
|
|
straighten up <idiom> U |
مرتب کردن |
|
|
marshaling U |
مرتب کردن |
|
|
graduate U |
مرتب کردن |
|
|
draw up U |
مرتب کردن |
|
|
marshal U |
مرتب کردن |
|
|
to map out U |
مرتب کردن |
|
|
put straight U |
مرتب کردن |
|
|
marshaled U |
مرتب کردن |
|
|
arranging U |
مرتب کردن |
|
|
arranged U |
مرتب کردن |
|
|
arrange U |
مرتب کردن |
|
|
marshals U |
مرتب کردن |
|
|
tidying U |
مرتب کردن |
|
|
collates U |
مرتب کردن |
|
|
tidiest U |
مرتب کردن |
|
|
tidies U |
مرتب کردن |
|
|
tidier U |
مرتب کردن |
|
|
regularized U |
مرتب کردن |
|
|
regularizes U |
مرتب کردن |
|
|
clear up U |
مرتب کردن |
|
|
collocate U |
مرتب کردن |
|
|
marshalled U |
مرتب کردن |
|
|
collating U |
مرتب کردن |
|
|
collocating U |
مرتب کردن |
|
|
regularised U |
مرتب کردن |
|
|
regularises U |
مرتب کردن |
|
|
collocates U |
مرتب کردن |
|
|
regularising U |
مرتب کردن |
|
|
collocated U |
مرتب کردن |
|
|
graduating U |
مرتب کردن |
|
|
tidied U |
مرتب کردن |
|
|
graduates U |
مرتب کردن |
|
|
set in order U |
مرتب کردن |
|
|
to cleanvp U |
مرتب کردن |
|
|
to put to rights U |
مرتب کردن |
|
|
fix up U |
مرتب کردن |
|
|
collated U |
مرتب کردن |
|
|
regularizing U |
مرتب کردن |
|
|
order U |
مرتب کردن |
|
|
collate U |
مرتب کردن |
|
|
tidy U |
مرتب کردن |
|
|
lineup U |
مرتب کردن |
|
|
preparations U |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
|
|
preparation U |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
|
|
service U |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
|
|
serviced U |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
|
|
hardest U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
|
|
hard U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
|
|
harder U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
|
|
distributive sort U |
مرتب کردن توزیعی |
|
|
quicksort U |
مرتب کردن سریع |
|
|
sets U |
نهادن مرتب کردن |
|
|
bubble sort U |
مرتب کردن حبابی |
|
|
setting up U |
نهادن مرتب کردن |
|
|
square U |
مرتب کردن کلاه |
|
|
squared U |
مرتب کردن کلاه |
|
|
redd U |
مرتب کردن رهاساختن |
|
|
squares U |
مرتب کردن کلاه |
|
|
ripple sort U |
مرتب کردن موجی |
|
|
set U |
نهادن مرتب کردن |
|
|
squaring U |
مرتب کردن کلاه |
|