Total search result: 202 (39 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
format U |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
 |
 |
formats U |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
formats U |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
 |
 |
format U |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
 |
 |
sorts U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
 |
 |
sort U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
 |
 |
sorted U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
 |
 |
sorts U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
 |
 |
sort U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
 |
 |
sorted U |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
 |
 |
ascend U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
 |
 |
ascended U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
 |
 |
ascends U |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
 |
 |
dp U |
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده |
 |
 |
sort U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
 |
 |
sorted U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
 |
 |
sorts U |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
 |
 |
exchanged U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
 |
 |
exchange U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
 |
 |
exchanges U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
 |
 |
exchanging U |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
 |
 |
bubble sort U |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
 |
 |
data processing U |
مرتب کردن داده ها |
 |
 |
collating sort U |
مرتب کردن داده |
 |
 |
collections U |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
 |
 |
collection U |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
 |
 |
sorting network U |
شبکه مرتب کردن داده ها |
 |
 |
list U |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
 |
 |
selective U |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
 |
 |
selectively U |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
 |
 |
gather U |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
 |
 |
gathered U |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
 |
 |
alphasort U |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
 |
 |
semi processed data U |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
 |
 |
mercury delay line U |
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه |
 |
 |
sort U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
 |
 |
sorted U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
 |
 |
sorts U |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
 |
 |
shell sort U |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
 |
 |
major sort key U |
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند |
 |
 |
static U |
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد |
 |
 |
refreshes U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
 |
 |
refresh U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
 |
 |
refreshed U |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
 |
 |
raster graphics U |
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر |
 |
 |
tiles U |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
 |
 |
tile U |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
 |
 |
post knotting U |
پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.] |
 |
 |
illumination by diffusion U |
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن |
 |
 |
list U |
مجموعه موضوعات مرتب شده داده |
 |
 |
binary look up U |
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده |
 |
 |
illuminates U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
 |
 |
illuminate U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
 |
 |
illuminating U |
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن |
 |
 |
flashes U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
 |
 |
flash U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
 |
 |
flashed U |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
 |
 |
daylight U |
روز روشن روشن کردن |
 |
 |
daylit U |
روز روشن روشن کردن |
 |
 |
filing U |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
 |
 |
sequences U |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
 |
 |
minor sort key U |
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند |
 |
 |
sequence U |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
 |
 |
blinking U |
روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده |
 |
 |
explaining U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
 |
 |
explain U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
 |
 |
explained U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
 |
 |
explains U |
روشن کردن باتوضیح روشن کردن |
 |
 |
information U |
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی |
 |
 |
references U |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
 |
 |
reference U |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
 |
 |
listings U |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
 |
 |
listing U |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
 |
 |
merge sorting algorithm U |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
 |
 |
supplants U |
تعویض کردن |
 |
 |
alteration U |
تعویض کردن |
 |
 |
supplant U |
تعویض کردن |
 |
 |
shifts U |
تعویض کردن |
 |
 |
to shift U |
تعویض کردن |
 |
 |
shifted U |
تعویض کردن |
 |
 |
shift U |
تعویض کردن |
 |
 |
supplanted U |
تعویض کردن |
 |
 |
supplanting U |
تعویض کردن |
 |
 |
replaces U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
 |
 |
replacing U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
 |
 |
replace U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
 |
 |
replaced U |
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها |
 |
 |
snowing U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snowed U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snow U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
snows U |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
 |
 |
reformat U |
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب |
 |
 |
warm up U |
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد |
 |
 |
exchange U |
مبادله کردن تعویض |
 |
 |
switch over U |
تعویض کردن برق |
 |
 |
substituting U |
تعویض جانشین کردن |
 |
 |
exchanged U |
مبادله کردن تعویض |
 |
 |
substitute U |
تعویض کردن جابجاکردن |
 |
 |
substituted U |
تعویض کردن جابجاکردن |
 |
 |
substituted U |
تعویض جانشین کردن |
 |
 |
exchanging U |
مبادله کردن تعویض |
 |
 |
putting U |
تعویض کردن انداختن |
 |
 |
substituting U |
تعویض کردن جابجاکردن |
 |
 |
put U |
تعویض کردن انداختن |
 |
 |
replace U |
چیزی را تعویض کردن |
 |
 |
exchanges U |
مبادله کردن تعویض |
 |
 |
replaced U |
چیزی را تعویض کردن |
 |
 |
substitute U |
تعویض جانشین کردن |
 |
 |
replaces U |
چیزی را تعویض کردن |
 |
 |
puts U |
تعویض کردن انداختن |
 |
 |
replacing U |
چیزی را تعویض کردن |
 |
 |
litter relay point U |
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین |
 |
 |
degauss U |
پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید |
 |
 |
exchanged U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
 |
 |
exchanging U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
 |
 |
exchanges U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
 |
 |
exchange U |
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض |
 |
 |
reconditioned U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
 |
 |
reconditions U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
 |
 |
recondition U |
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن |
 |
 |
enquiry U |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
 |
 |
recondition U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
 |
 |
reconditioned U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
 |
 |
reconditions U |
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده |
 |
 |
sort U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
 |
 |
sorts U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
 |
 |
sorted U |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
 |
 |
queries U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
 |
 |
queried U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
 |
 |
query U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
 |
 |
querying U |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
 |
 |
justifications U |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
 |
 |
justification U |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
 |
 |
cleanest U |
مرتب کردن |
 |
 |
cleans U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularize U |
مرتب کردن |
 |
 |
arranges U |
مرتب کردن |
 |
 |
clean U |
مرتب کردن |
 |
 |
concert U |
مرتب کردن |
 |
 |
concerts U |
مرتب کردن |
 |
 |
cleaned U |
مرتب کردن |
 |
 |
straighten up <idiom> U |
مرتب کردن |
 |
 |
marshaling U |
مرتب کردن |
 |
 |
graduate U |
مرتب کردن |
 |
 |
draw up U |
مرتب کردن |
 |
 |
marshal U |
مرتب کردن |
 |
 |
to map out U |
مرتب کردن |
 |
 |
put straight U |
مرتب کردن |
 |
 |
marshaled U |
مرتب کردن |
 |
 |
arranging U |
مرتب کردن |
 |
 |
arranged U |
مرتب کردن |
 |
 |
arrange U |
مرتب کردن |
 |
 |
marshals U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidying U |
مرتب کردن |
 |
 |
collates U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidiest U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidies U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidier U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularized U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularizes U |
مرتب کردن |
 |
 |
clear up U |
مرتب کردن |
 |
 |
collocate U |
مرتب کردن |
 |
 |
marshalled U |
مرتب کردن |
 |
 |
collating U |
مرتب کردن |
 |
 |
collocating U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularised U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularises U |
مرتب کردن |
 |
 |
collocates U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularising U |
مرتب کردن |
 |
 |
collocated U |
مرتب کردن |
 |
 |
graduating U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidied U |
مرتب کردن |
 |
 |
graduates U |
مرتب کردن |
 |
 |
set in order U |
مرتب کردن |
 |
 |
to cleanvp U |
مرتب کردن |
 |
 |
to put to rights U |
مرتب کردن |
 |
 |
fix up U |
مرتب کردن |
 |
 |
collated U |
مرتب کردن |
 |
 |
regularizing U |
مرتب کردن |
 |
 |
order U |
مرتب کردن |
 |
 |
collate U |
مرتب کردن |
 |
 |
tidy U |
مرتب کردن |
 |
 |
lineup U |
مرتب کردن |
 |
 |
preparations U |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
 |
 |
preparation U |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
 |
 |
service U |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
 |
 |
serviced U |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
 |
 |
hardest U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
 |
 |
hard U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
 |
 |
harder U |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
 |
 |
distributive sort U |
مرتب کردن توزیعی |
 |
 |
quicksort U |
مرتب کردن سریع |
 |
 |
sets U |
نهادن مرتب کردن |
 |
 |
bubble sort U |
مرتب کردن حبابی |
 |
 |
setting up U |
نهادن مرتب کردن |
 |
 |
square U |
مرتب کردن کلاه |
 |
 |
squared U |
مرتب کردن کلاه |
 |
 |
redd U |
مرتب کردن رهاساختن |
 |
 |
squares U |
مرتب کردن کلاه |
 |
 |
ripple sort U |
مرتب کردن موجی |
 |
 |
set U |
نهادن مرتب کردن |
 |
 |
squaring U |
مرتب کردن کلاه |
 |