Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
university extension
U
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fringe benefits
U
مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
Master of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
embassy
U
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassies
U
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
matriculated students
U
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
fringe benefit
U
مزایای شغلی
welfare benefits
U
مزایای رفاهی
advantages accruning from
U
مزایای حاصله
They are all the same .
U
با همدیگه هیچ فرقی ندارند
They are hardly comparable .
U
منا سبتی باهم ندارند
outs
U
انانی که مقام یامنصبی ندارند
authorized allowance
U
مزایا مزایای قانونی
underprivileged
U
محروم از مزایای اجتماعی واقتصادی
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
benefits payable to surviving dependents
U
مزایای قابل پرداخت به وابستگان بازمانده
suspends
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspend
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
royalties
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty
U
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
judicial separaion
U
در این حالت زن وشوهر از هر جهت مجردمحسوب می شوند ولی حق ازدواج مجدد را ندارند وروابطشان با جنس مخالف زنا تلقی میشود
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
extension
U
تعمیم
generalisations
U
تعمیم
generalization
U
تعمیم
generalizations
U
تعمیم
genbraliztion
U
تعمیم
extensions
U
تعمیم
popularization
U
تعمیم
universalization
U
تعمیم
generalizability
U
تعمیم پذیری
generalize
U
تعمیم دادن
fallacy of composition
U
تعمیم نادرست
extensile
U
قابل تعمیم
generable
U
قابل تعمیم
generalized
U
تعمیم یافته
generalizing
U
تعمیم دادن
generalizes
U
تعمیم دادن
generalising
U
تعمیم دادن
stimulus generalization
U
تعمیم محرک
overgeneralization
U
تعمیم افراطی
extending
U
تعمیم دادن
extend
U
تعمیم دادن
response generalization
U
تعمیم پاسخ
extends
U
تعمیم دادن
extendable
U
قابل تعمیم
generalised
U
تعمیم دادن
generalises
U
تعمیم دادن
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
generalized routine
U
روال تعمیم یافته
generalized coordinates
U
مختصات تعمیم یافته
extend the maining of
U
مفهومی را تعمیم دادن
generalized force
U
نیروی تعمیم یافته
sort merge program
U
پردازش تعمیم یافته
generalized inhibitory potential
U
پتانسیل بازداشتی تعمیم یافته
distribute
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
distributes
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
distributing
U
تقسیم کردن تعمیم دادن
generalized function
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
generalized planning
U
برنامه ریزی تعمیم یافته
extensible
U
قابلیت تمدید قابل تعمیم
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
generalized reinforcer
U
تقویت کننده تعمیم یافته
vulgarization
U
تعمیم چیزی بزبان ساده
Distribution
U
تابع تعمیم یافته
[ریاضی]
quarter session
U
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
tarriance
U
اقامت
commorant
U
اقامت
inhabitancy
U
اقامت
staying
U
اقامت
inhabitation
U
اقامت
residing
U
اقامت
inhabitance
U
اقامت
colleges
U
دانشگاه
college
U
دانشگاه
university
U
دانشگاه
universities
U
دانشگاه
academy
دانشگاه
Univ
U
دانشگاه
permission to stay
U
پروانه اقامت
permit of residence
U
پروانه اقامت
sojoiurn
U
اقامت موقتی
permission to reside
U
پروانه اقامت
permission to stay
U
جواز اقامت
permission to reside
U
جواز اقامت
residence permit
U
پروانه اقامت
domicil
U
محل اقامت
residence permit
U
جواز اقامت
domiciliate
U
محل اقامت
permit of residence
U
جواز اقامت
passport of residence
U
گذرنامه اقامت
homes
U
اقامت گاه
reside
U
اقامت داشتن
resides
U
اقامت داشتن
remain
U
اقامت کردن
remained
U
اقامت کردن
residence
U
محل اقامت
sojourns
U
اقامت موقتی
dwell
U
اقامت گزیدن
dwelled
U
اقامت گزیدن
dwells
U
اقامت گزیدن
residential
U
مربوط به اقامت
home
U
اقامت گاه
domicile
U
محل اقامت
domiciles
U
محل اقامت
sojourn
U
اقامت موقتی
residences
U
محل اقامت
seated
U
محل اقامت
seats
U
محل اقامت
seat
U
محل اقامت
resided
U
اقامت داشتن
residency
U
محل اقامت
state university
U
دانشگاه ایالتی
University of Applied Sciences
[UAS]
U
دانشگاه فناوری
Chancellor
U
رئیس دانشگاه
president
U
رئیس دانشگاه
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
technical university
U
دانشگاه فنی
polytechnic
U
دانشگاه فناوری
Chancellors
U
رئیس دانشگاه
academical
U
دانشجوی دانشگاه
college of
[music, technology,...]
U
دانشگاه فناوری
staff college
U
دانشگاه جنگ
state university
U
دانشگاه دولتی
senior technical college
U
دانشگاه فناوری
academy
U
دانشگاه هنر
academies
U
دانشگاه اموزشگاه
presidents
U
رئیس دانشگاه
franchise du quartier
U
مصونیت محل اقامت
permanent residence permit
U
جواز اقامت دائمی
service at domicile
U
ابلاغ در محل اقامت
sojourn
U
موقتا" اقامت کردن
student residence permit
U
جواز اقامت دانشجوئی
indefinite leave to remain
[British E]
U
جواز اقامت دائمی
abodes
U
رحل اقامت افکندن
sojourns
U
موقتا" اقامت کردن
abode
U
رحل اقامت افکندن
sojoiurn
U
موقتا اقامت کردن
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
war college
U
دانشگاه عالی جنگ
chaired
U
کرسی استادی در دانشگاه
vice-chancellors
U
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
semesters
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
extramural
U
مربوط به خارج از دانشگاه
semester
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
chairs
U
کرسی استادی در دانشگاه
oxonian
U
وابسته به دانشگاه اکسفورد
chairing
U
کرسی استادی در دانشگاه
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
matriculant
U
قبول شده در دانشگاه
rectors
U
رئیس دانشگاه رهبر
chair
U
کرسی استادی در دانشگاه
rector
U
رئیس دانشگاه رهبر
It has been a very enjoyable stay.
اقامت بسیار خوبی داشتیم.
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
nonresidence
U
عدم اقامت غیر مقیم
nonresidency
U
عدم اقامت غیر مقیم
residential
U
وابسته به اقامت قابل سکنی
residentship
U
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
academicals
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
in the schools
U
مشغول دادن امتحانات دانشگاه
academic costume
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
matriculation
U
امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculation
U
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
mattriculation
U
نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
donnish
U
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
spring practice
U
دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
He was not admitted to the university.
U
اورا به دانشگاه راه ندادند
As a university professor , his performance stank.
U
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
He is majoring in mathematic at the university.
U
در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
franchisede i'hotel
U
مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
squatter
U
اقامت گزین درزمین غیر معمور
squatters
U
اقامت گزین درزمین غیر معمور
deaneries
U
سمت یاحوزه یامحل اقامت یکنفر
deanery
U
سمت یاحوزه یامحل اقامت یکنفر
berkeley unix
U
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
chancellery
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
underclassman
U
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
chancellory
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com