English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
base repair U تعمیرات پایگاهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
base operation U عملیات پایگاهی
bingle U ضربه پایگاهی
base unit U یکان پایگاهی
dock U حوض تعمیرات
maintenance materials U مواد تعمیرات
maintenance materials U لوازم تعمیرات
maintenance period U دوره تعمیرات
maintenance period U زمان تعمیرات
minor repair U تعمیرات کوچک
organizational maintenance U تعمیرات سازمانی
shipwright's party U گروه تعمیرات
maintenance history U تاریخ تعمیرات
general overhaul U تعمیرات کلی
depot repair U تعمیرات امادگاهی
docked U حوض تعمیرات
docks U حوض تعمیرات
line chief U مکانیسین تعمیرات هواپیما
I have laid up my car for repairs. U اتوموبیلم را برای تعمیرات خوابانده ام
gate vessel U شناور درب حوض تعمیرات ناو
tenantable repair U تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
base shop U تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
access panel U پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com