English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
gets U بدست امده
getting U بدست امده
get U بدست امده
unhandy U مشکل بدست امده
hardly earned money U پول سخت بدست امده
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
pocket billiards U بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
short side U خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
wind aided U اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
scorecards U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecard U کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
penalty kicker U بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
averages U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaged U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaging U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
football U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
footballs U توپ فوتبال فوتبال بازی کردن
send in U وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed U بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
round U تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest U تعداد تیر تعداد شلیک دور
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
odder U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
buckets U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket U جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
soccer U فوتبال
football game U بازی فوتبال
playing field U زمین فوتبال
canadian football U فوتبال کانادایی
football club [British Englisch] U باشگاه فوتبال
soccer field U زمین فوتبال
soccer U بازی فوتبال
soccer fan [soccer supporter] [American English] U طرفدار فوتبال
football توپ فوتبال
left for ward U در فوتبال پیشرو چپ
boot U کفش فوتبال
kick about U فوتبال هردمبیل
grids U زمین فوتبال
grid U زمین فوتبال
association football U اتحادیه فوتبال
pigskin U توپ فوتبال
playing fields U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
elevens U تیم فوتبال
eleven U تیم فوتبال
footballers U فوتبال بازی کن
footballer U فوتبال بازی کن
footballs U بازی فوتبال
football fan [British English] U طرفدار فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
football U بازی فوتبال
ridgy U بر امده
fordone U از پا در امده
gibbous U بر امده
incoming U امده
who came? U کی امده
who came? U که امده
water polo U بازی فوتبال ابی
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
six man football U فوتبال دو تیم 6 نفره
kick off U شروع مسابقه فوتبال
goalkeeper U دروازه بان فوتبال
to play football U فوتبال بازی کردن
soccer ball throw U پرتاب توپ فوتبال
football hooligan U خرابگر پر سر و صدای فوتبال
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
goalkeepers U دروازه بان فوتبال
to finish the ball into the net U با توپ گل زدن [فوتبال]
to play soccer U فوتبال بازی کردن
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
jamb U تیربیرون امده
jambs U تیربیرون امده
enthetic U ازبیرون امده
exserted U پیش امده
jutting U پیش امده
exopathic U ازبیرون امده
exserted U بیرون امده
protrusile U جلو امده
prognathic U پیش امده
protrudent U جلو امده
red-hot U تاب امده
aggregates U جمع امده
prognathous U پیش امده
aggregate U جمع امده
projective U جلو امده
saleint U بیرون امده
saleintiant U بیرون امده
protractive U جلو امده
red hot U تاب امده
protrusive U جلو امده
overdue U دیر امده
in- U :رسیده امده
in U :رسیده امده
leavened bread U نان ور امده
unbred U بدببار امده
underhung U پیش امده
peregrin or rine U از خارجه امده
landed U فرود امده
overshot U پیش امده
worker U ازکار در امده
worked up U ازکار در امده
impassionate U به جنبش امده
new come U تازه امده
left over U زیاد امده
American U امریکایی
yanked U امریکایی
yanking U امریکایی
Americans U امریکایی
Yankees U امریکایی
Yankee U امریکایی
yanks U امریکایی
un-American U ضد امریکایی
yank U امریکایی
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
Playing football is not my idea of fun . U فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
scrum U نوعی بازی فوتبال راگبی
scrummage U نوعی بازی فوتبال راگبی
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
speedball U نوعی بازی شبیه فوتبال
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
scrums U نوعی بازی فوتبال راگبی
beetle brow U پیشانی پیش امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
ecstatically U بوجد امده نشئهای
take steps U اقدامات بعمل امده
petiolar U از برگدم بیرون امده
apogean U از زمین بالا امده
cantilever U تیر پیش امده
inchoate U تازه بوجود امده
you might have come U باید امده باشید
twinborn U دوقلو بدنیا امده
self born U از خود بوجود امده
neoteric U تازه بدنیا امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
bay window U پنجره پیش امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
bay windows U پنجره پیش امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
moon flower U یکجورنیلوفرپیچ امریکایی
peccary U گراز امریکایی
moor hen U اب کوپیل امریکایی
un-American U غیر امریکایی
johnny jump up U گل بنفشه امریکایی
moorhens U اب کوپیل امریکایی
eight ball billiard U بیلیارد امریکایی
american whipping U بست امریکایی
colin U بلدرچین امریکایی
cannabis sativa U حشیش امریکایی
cabbage palm U فوفل امریکایی
Americanisms U اصطلاح امریکایی
butter nut U یکجورگردوی امریکایی
Americanisms U رسم امریکایی
americanization U امریکایی شدن
adders mouth U تعلب امریکایی
towhee U سهره امریکایی
american make U ساخت امریکایی
withe rod U بداغ امریکایی
Native American U امریکایی آغازین
condor U کرکس امریکایی
condors U کرکس امریکایی
divi divi U سماق امریکایی
moorhen U اب کوپیل امریکایی
Native Americans U امریکایی آغازین
puttyroot U ثعلب امریکایی
cotton tail U خرگوش امریکایی
Americanism U اصطلاح امریکایی
Americanism U رسم امریکایی
short ball U شوت کردن کوتاه توپ [فوتبال]
The football field must be marked out. U زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
he is a novice in football U در بازی فوتبال تازه کار است
to let the ball do the work U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
low ball شوت کردن پائین توپ [فوتبال]
flag football U نوعی فوتبال با 6 تا 9 نفر درهر تیم
long ball U [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
high ball U شوت کردن بالا توپ [فوتبال]
to keep the ball moving U توپ را به جایی غلت دادن [فوتبال]
lug U هر عضو جلو امده چیزی
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com