English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary cluster U تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
burg U حصار یانرده اطراف خانه یاشهر
cells U خانه جدول
cell U خانه جدول
specificity U نرخ ورودیهای نامرتبط , که از کل اعداد ورودیهای نامرتبط فایل یا پایگاه داده یا کتابخانه بازیابی نشده باشد
manning table U جدول تعیین مشاغل جدول وفایف پرسنل
symbol table U جدول نمادها جدول نمادی
adapter U دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
key کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
totalled U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totaling U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totaled U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totalling U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash U کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
correction index U جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
hash U لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
truth table U روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
limiter U وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
pipeline U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
pipelines U زمان بندی ورودیهای ریزپردازنده وقتی چیزی رخ نداده است برای افزایش سرعت
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
fanned U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanning U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan U بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
milieus U اطراف
milieux U اطراف
environment U اطراف
environments U اطراف
milieu U اطراف
environs U اطراف
parties U اطراف
from the four winds U از اطراف
about U در اطراف نزدیک
pappus U کلاله اطراف گل
ambient noise U صدای اطراف
wry U به اطراف چرخاندن
wryly U به اطراف چرخاندن
architrave U گچبری اطراف در
sides of the question U اطراف موضوع
periderm U پوست اطراف
edge zone U اطراف لبه
pericardium U اطراف قلب
graveside U اطراف قبر
vicinity U در حدود در اطراف
gravesides U اطراف قبر
go around <idiom> U به اطراف سفرکردن
mess around <idiom> U دو رو اطراف بازیکردن
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
port U ریل اطراف ناو
parties U متداعیین اطراف دعوی
barnyards U محوطهء اطراف انبار
atmospheres U فضای اطراف هرجسمی
touchline U خط اطراف زمین فوتبال
look round U اطراف کار را دیدن
to look a bout U اطراف کار را پاییدن
atmosphere U فضای اطراف هرجسمی
black eyes U سیاهی اطراف چشم
barnyard U محوطهء اطراف انبار
quayside U زمین اطراف بارانداز
seaward U اطراف دریا روبدریا
sea chest U مکندههای اطراف ناو
black eye U سیاهی اطراف چشم
snaking U تورگیری اطراف توپ ناو
areola U محوطهء کوچک اطراف چیزی
heat muff U پوشش اطراف پنجه اگزوز
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
whiskery U موی اطراف گونه وچانه
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
whisker U موی اطراف گونه وچانه
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
safe distance U مسافت امن اطراف مین
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
(keep/have one's) ear to the ground <idiom> U بادقت مراقب اطراف بودن
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
greater U شهر و حومه و شهرکهای اطراف آن
periosteal U واقع در اطراف ضریع استخوان
drop leaf U رومیزی اویخته از اطراف میز
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
paraselene U روشنایی اطراف هاله ماه
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
aureola U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
thistledown U پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ
plaster cast U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
cimbia U [نوار یا ابزار مغزی اطراف ستون]
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
cross pointing U ارایش طنابهای اطراف ناو یااستنچی
vibrissa U سبیل وموی اطراف دهان حیوان
plaster casts U گچ گیری اطراف عضو شکسته گچ گرفتن
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
mauls U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauling U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
maul U گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
ambience U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
ambiance U نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی
aureole U هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان
cladding U ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
to be wary of saying something U در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
gipsy bonnet U کلاه زنانه که اطراف ان برگههای پهن دارد
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
aerodynamic shape U شکل یک جسم در رابطه باجریان هوا در اطراف ان
Gibbs surround U [معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
periodontics U مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
facing distance U مسافت بین نفرات در صف برای سهولت چرخش به اطراف
dead knot U گرهای که با عضوهای اطراف خود اتصال نداشته باشد
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fluffs U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
sprite U شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
fluffing U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
to look round U اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
broken stowage U فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
fluffed U موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
tulip design U طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
axis U 1-خط ی که چیزی اطراف آن می چرخد 2-خط مرجعی که پایه مختصات یک گراف است
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
joysticks U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
interrogatory U مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
centred U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
joystick U وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
centers U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centered U محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
tabled U جدول
tables U جدول
schedules U جدول
kerb=curb U جدول
scale U جدول
schedule U جدول
tabling U جدول
scheduled U جدول
irrigation channel U جدول
chamfered kerb U جدول پخ
log U جدول
logs U جدول
charting U جدول
curbs U جدول
curbing U جدول
curbed U جدول
curb U جدول
charts U جدول
charted U جدول
chart U جدول
border stone U جدول
table U جدول
tableaux U جدول
tableaus U جدول
tableau U جدول
kerb U جدول
kerbs U جدول
cells U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com