Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conveyancing
U
تسهیل معاملات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
Other Matches
option dealer
U
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
facilitation
U
تسهیل
simplifcation
U
تسهیل اختصار
social facilitation
U
تسهیل اجتماعی
expedites
U
تسهیل کردن
expedited
U
تسهیل کردن
expedite
U
تسهیل کردن
simplification
U
تسهیل مختصر سازی
facility
U
وسیله تسهیل روانی
simplifications
U
تسهیل مختصر سازی
predigestion
U
سهل الهظم سازی تسهیل
to pander to somebody
[something]
U
تسهیل کردن با کسی
[چیزی]
transactions
U
معاملات
dealings
U
معاملات
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
arm's length
U
معاملات ازاد
credit transaction
U
معاملات موجل
arbitrage
U
معاملات ارز
overseas trade
U
معاملات خارجی
option dealing
U
معاملات اختیاری
credit transaction
U
معاملات استمهالی
futures
U
معاملات سلف
internal transactions
U
معاملات داخلی
exchange transactions
U
معاملات برواتی
external transaction
U
معاملات خارجی
foreign exchange transactions
U
معاملات ارزی
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
injunctions
U
تحریم معاملات
injunction
U
تحریم معاملات
real estate
U
معاملات زمین
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
volume of sales
U
گردش معاملات
turnover
U
گردش معاملات
turnover
U
حجم معاملات
sales
{pl}
U
حجم معاملات
turn-over
U
حجم معاملات
volume of sales
U
حجم معاملات
sales
{pl}
U
گردش معاملات
turn-over
U
گردش معاملات
dealer
U
فروشنده معاملات چی
dealers
U
فروشنده معاملات چی
boycotted
U
تحریم معاملات
boycott
U
تحریم معاملات
boycotting
U
تحریم معاملات
stoopage of trade
U
قطع معاملات
treament of aliens
U
معاملات بیگانگان
dealing for money
U
معاملات پولی
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
boycotts
U
تحریم معاملات
stoopage of trade
U
منع معاملات
spot market
U
بازار معاملات نقدی
land agent
U
دلال معاملات ملکی
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
opening of negotiations
U
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
invisibles
U
معاملات غیرقابل رویت
agiotage
U
معاملات احتکاری بروات
realtors
U
دلال معاملات ملکی
swapped
U
معاملات سلف ارز
swaps
U
معاملات سلف ارز
speculated
U
معاملات قماری کردن
swopped
U
معاملات سلف ارز
hazardous
U
معاملات قماری اتفاقی
speculate
U
معاملات قماری کردن
swopping
U
معاملات سلف ارز
broker
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokered
U
واسطه معاملات بازرگانی
brokers
U
واسطه معاملات بازرگانی
speculates
U
معاملات قماری کردن
swap
U
معاملات سلف ارز
brokering
U
واسطه معاملات بازرگانی
realtor
U
دلال معاملات ملکی
swops
U
معاملات سلف ارز
speculating
U
معاملات قماری کردن
speculates
U
معاملات پرخطر انجام دادن
My capital is locked up in land.
U
سرمایه ام در معاملات زمین گیراست
bargains
U
چانه زنی در معاملات معامله
speculating
U
معاملات پرخطر انجام دادن
bargaining
U
چانه زنی در معاملات معامله
speculate
U
معاملات پرخطر انجام دادن
bargained
U
چانه زنی در معاملات معامله
bargain
U
چانه زنی در معاملات معامله
speculated
U
معاملات پرخطر انجام دادن
exchanges
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
wheeler-dealers
U
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
wheeler-dealer
U
دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
exchanging
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
lawmerchant
U
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
exchange
U
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
speculates
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculating
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculated
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
speculate
U
معاملات قماری یا سفته بازی کردن
the iron interest
U
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
procuration fee
U
حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
facilitated
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitates
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitating
U
تسهیل کردن کمک کردن
facilitate
U
تسهیل کردن کمک کردن
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
blotter
U
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotters
U
دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com