English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypodermic injection U تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hypo U تزریق زیر جلدی
hypodermic U تزریق زیر جلدی
hypodermics U تزریق زیر جلدی
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
mud grouting U تزریق گل
infusions U تزریق
infusion U تزریق
sprays U تزریق
injections U تزریق ها
intinction U تزریق
mud injection U تزریق گل
low level injection U تزریق کم
transfusion U تزریق
transfusions U تزریق
spraying U تزریق
injection U تزریق
injective function U تزریق
spray U تزریق
shot U تزریق
sprayed U تزریق
shots U تزریق
jab [colloquial] U تزریق
jab [British] [colloquial] U تزریق
grouting galleries U مجاری تزریق
grouting gallery U دالان تزریق
spartter U تزریق کننده
grout curtain U پرده تزریق
fule injection U تزریق سوخت
blast injection engine U موتور تزریق دم
cement grouting U تزریق سیمان
chemical consolidation U تزریق شیمیایی
chemical grouting U تزریق شیمیایی
clay grouting U تزریق خاک رس
drilled grout hole U سوراخ تزریق
chemical injection U تزریق شیمیایی
drilled grout hole U چاه تزریق
grout hole U سوراخ تزریق
grout hole U چاه تزریق
gas injection U تزریق بنزین
immit U تزریق کردن
metal spraying تزریق فلزی
perfuse U تزریق کردن
perfusion U تزریق وریدی
pilot injection U تزریق مقدماتی
spartter loss U تلف تزریق
spary gun U پیستوله تزریق
spary gun U تلمبه تزریق
vaccinophobia U تزریق هراسی
intake well U چاه تزریق
inspirator U تزریق کننده
injection capacity U فرفیت تزریق
injection efficiency U بازده تزریق
injection grid U شبکه تزریق
injection level U سطح تزریق
injection of money U تزریق پول
injection point U نقطه تزریق
injector U تزریق کننده
injector U الت تزریق
injector valve U سوپاپ تزریق
syringes U تزریق کردن
inject U تزریق کردن
injected U تزریق کردن
injecting U تزریق کردن
guns U دستگاه تزریق
injects U تزریق کردن
gun U دستگاه تزریق
syringe U تزریق کردن
spray U تزریق کردن
sprays U تزریق کردن
sprayed U تزریق کردن
blanket grouting U تزریق سطحی
spraying U تزریق کردن
metal spray gun U تلمبه تزریق فلز
needling U با سوزن تزریق کردن
flame spray U تزریق کردن شعلهای
injection U داروی تزریق کردنی
jetting tube U لوله تزریق در حفاری
needles U با سوزن تزریق کردن
gas injection method U روش تزریق گاز
needled U با سوزن تزریق کردن
iodize U یود تزریق کردن
needle U با سوزن تزریق کردن
grease injector U تزریق کننده گریس
grouting U تزریق دوغاب سیمان
injection timing U تنظیم مقدار تزریق
transfusion U رسوخ تزریق خون
transfusions U رسوخ تزریق خون
airless solid injection U تزریق بدون کمپرسور
grouted alluvium U ابرفت تزریق شده
injector pump U پمپ تزریق سوخت
concrete gun U دستگاه تزریق بتن
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
petrol injection pump U پمپ تزریق بنزین
petrol injection motor U موتور تزریق بنزینی
throwin U در دنده انداختن تزریق کردن
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
transfuse U رسوخ یافتن در تزریق کردن در
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
blast furnace gun U وسیله تزریق کوره بلند
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
injector U وسیله تزریق افشانک سوخت پاش
mainlines U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainline U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
mainlined U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
wet take off U برخاستن از زمین با استفاده از مکانیزم تزریق اب
shoot up <idiom> U مواد را از راه تزریق مصرف کردن
mainlining U مواد مخدر به شاهرگ تزریق کردن
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
emulsion injection U تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
wet rating U توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
contra injection U تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
slow pill U ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
scopolamine U ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
dermoid U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
dermoidal U دارای ساختمان پوستی وبافتهای زیر پوستی
chiclero ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U لیشمانیوز پوستی [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
exanthem U جلدی
tegumental U جلدی
lupus vulgaris U سل جلدی
lupus U سل جلدی
briskness U جلدی
cutaneous U جلدی
dermal U جلدی
integumentary U جلدی
hypes U زیر جلدی
hyping U زیر جلدی
cancroid U سرطان جلدی
dermatosis U امراض جلدی
dermatopathy U مرض جلدی
hyped up U زیر جلدی
hyped U زیر جلدی
edermical meducation U معالجه جلدی
exanthema U مرض جلدی
hype U زیر جلدی
pityriasis U شوره جلدی سبوسه
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
the volume that preceded U جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
integumentary U پوستی
pergameneous U پوستی
parchmenty U پوستی
dermatoid U پوستی
dermatic U پوستی
dermal U پوستی
cutaneous sense U حس پوستی
cutaneous U پوستی
crustal U پوستی
cortical U پوستی
barky U پوستی
corticated U پوستی
skinny U پوستی
corticate U پوستی
tegumental U پوستی
pelting U پوستی
parchment paper U کاغذ پوستی
skins U پوست پوستی
intradermic U درون پوستی
dermal senses U احساسهای پوستی
percutaneous U زیر پوستی
intradermal U درون پوستی
skinning U پوست پوستی
hypodermal U زیر پوستی
transcutaneal U ماوراء پوستی
transcutaneal U ورا پوستی
subcutaneous U زیر پوستی
skin U پوست پوستی
dermatosis U بیماریهای پوستی
transcutaneous U ماوراء پوستی
skinned U پوست پوستی
pell U طومار پوستی
busbies U یکجور کلاه پوستی
haptics U علم حواس پوستی
busby U یکجور کلاه پوستی
papilloma U ورم یا برامدگیهای پوستی
dermatology U مبحث امراض پوستی
cutaneous pupillary reflex U بازتاب پوستی مردمک
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
pergameneous U مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com