English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8349 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
tragi comedy U نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
water hole U سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
oxybiont U اکسیژن زی
oxygen carrier U اکسیژن بر
oxygen U اکسیژن
empyreal air U اکسیژن
minimum U حداقل
minims U حداقل
minim U حداقل
min U حداقل
minimally U حداقل
minimum stock level U حداقل
minimal U حداقل
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
ingredients U ذرات
ingredient U ذرات
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
oxygen extraction U جذب اکسیژن
deoxygenation U اکسیژن زدایی
oxygenation U اکسیژن زنی
oxygenation U امیزش با اکسیژن
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygen deficit U کسر اکسیژن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
oxygen debt U وام اکسیژن
oxygen U گاز اکسیژن
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
lox U اکسیژن مایع
deoxidize U بی اکسیژن کردن
oxygenates U اکسیژن زدن
oxygenated U اکسیژن امیختن
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
oxygenated U اکسیژن زدن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxygenate U اکسیژن زدن
liquid oxygen U اکسیژن مایع
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygenates U اکسیژن امیختن
oxygenating U اکسیژن زدن
deoxidation U اکسیژن گیری
deoxidate U بی اکسیژن کردن
oxygenize U با اکسیژن امیختن
oxygen U اکسیژن دار
oxidization U ترکیب با اکسیژن
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
anoxia U کمبود اکسیژن
oxygenating U اکسیژن امیختن
trivalence U سه ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
synthetical U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
synthesic U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
combinative U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
combinational U ترکیبی
combinatory U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
minimises U به حداقل رساندن
minimum charge U حداقل هزینه
minimum range U حداقل برد
minim U وابسته به حداقل
minimizing U به حداقل رساندن
minimum U حداقل کمینه
bottom price U حداقل قیمت
minims U وابسته به حداقل
neap tide U جذر و مد حداقل اب
minimizes U به حداقل رساندن
minimum charge U حداقل قیمت
minimised U به حداقل رساندن
trough U حداقل موج
troughs U حداقل موج
minimum wage U حداقل دستمزد
relative minimum U حداقل نسبی
minimising U به حداقل رساندن
minimize U به حداقل رساندن
minimized U به حداقل رساندن
danger warning level U حداقل موجودی
minimum size U اندازه حداقل
least price U حداقل قیمت
minimum price U حداقل قیمت
price floor U حداقل قیمت
least cost U حداقل هزینه
minimum elevation U حداقل درجه
minimization U به حداقل رسانیدن
global minimum U حداقل مطلق
base wage rate U حداقل دستمزد
elementary particles U ذرات بنیادی
denseness U تراکم ذرات
cosmic particles U ذرات کیهانی
roily U پر از ذرات رسوبی
metal foulings U ذرات فلز
planetesimal U ذرات سیارهای
sand blasting U ذرات سنگ
particle physics U فیزیک ذرات
intermolecular U بین ذرات
molecular attracticm U جاده ذرات
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
fundamental particles U ذرات بنیادی
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
weight of solids U وزن ذرات
blood corpuscles U ذرات خون
intermolecular U در داخل ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
oxyacid U اسید اکسیژن دار
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
volcanize U جوش اکسیژن زدن
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
composite metal U فلز ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
composite video U تصویر ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
affinity U میل ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
mixes U مخلوط ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
1For optimal results drink a minimum of 1 gallon of water daily
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com