English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dose rate U نواخت جذب دارو میزان جذب دارو مقدار اثر دارو
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
synthesic U ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
synthetical U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
combinational U ترکیبی
combinatory U ترکیبی
combinative U ترکیبی
trivalence U سه ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
composite casting U ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
elective affinity U میل ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
diphthongs U صدای ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
combination tone U صوت ترکیبی
combination influence U عامل ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
ingredients U جزء ترکیبی
ingredient U جزء ترکیبی
composite video U تصویر ترکیبی
composite metal U فلز ترکیبی
mixes U مخلوط ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
semisynthetic U نیمه ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
affinity U میل ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
medicaments U دارو
remedying U دارو
remedy U دارو
remedies U دارو
remedied U دارو
drug U دارو
medicinally U با دارو
drugging U دارو
drugged U دارو
materia medica U دارو
medics U دارو
drugs U دارو
medicines U دارو
pills U حب دارو
pill U حب دارو
puisne judge U دارو جز
cure U دارو
pharmaceutic U دارو
cured U دارو
natural philosophy U دارو
pharmaceuticals U دارو
pharmaceutical U دارو
medications U دارو
medicament U دارو
medication U دارو
medicine U دارو
cures U دارو
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
histamine U ترکیبی بفرمول 3N9H5C
ctd U سند حمل ترکیبی
Borromini capital U [نوعی سر ستون ترکیبی]
compound leverage floor jack U اهرم بالابر ترکیبی
hemiterpene U ترکیبی بفرمول 8H5C
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
feasion U بمب ترکیبی اتمی
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
ct U حمل و نقل ترکیبی
cure all U نوش دارو
chemic U دارو فروش
hyssop U اشنان دارو
calomel U کرم دارو
dosed U مقدار دارو
dose U مقدار دارو
withdrawal U ترک دارو
withdrawals U ترک دارو
lungwort U سینه دارو
dosages U یک خوراک دارو
muller U دارو ساز
dosage U یک خوراک دارو
philtre U مهر دارو
pouch kit U جعبه دارو
pouch kit U جای دارو
doses U مقدار دارو
doses U یک خوراک دارو
dosing U مقدار دارو
philter U مهر دارو
substance withdrawal U ترک دارو
alkahest U نوش دارو
male fern U کیل دارو
troche U قرص دارو
dosed U یک خوراک دارو
dose U یک خوراک دارو
dosing U یک خوراک دارو
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
ketol U ترکیبی مرکب ازالکل و استون
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
basophile U میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
contraction parry U ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
cob U [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
medications U دارو [به طور کلی ]
miyhridate U زهر دارو پادزهر
dosage U مقدار استعمال دارو
withdrawal syndrome U نشانگان ترک دارو
dozing U دوز یک خوراک دارو
withdrawal symptoms U نشانههای ترک دارو
resolutive U دارو یا عامل گدازنده
orthopathy U معالجه بدون دارو
vial U شیشه کوچک دارو
dozes U دوز یک خوراک دارو
doze U دوز یک خوراک دارو
dozed U دوز یک خوراک دارو
seasoning U دارو زنی بچوب
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
pillbox U قوطی حب دارو وغیره
drugs of every description [of all descriptions] U همه نوع دارو
dosages U مقدار استعمال دارو
drug holiday U ترک موقت دارو
drug abuse U سوء استفاده از دارو
drugs U دارو [به طور کلی ]
hocus U نوشابه دارو زده
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
BPP U هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
iodoform U ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP U چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
dozed U مقدار کافی از یک دارو خوراک
drug U دارو خوراندن تخدیر کردن
doze U مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugged U دارو خوراندن تخدیر کردن
drugs U دارو خوراندن تخدیر کردن
dosage U مقدار تجویز شده دارو
spaced out <idiom> U از خوردن دارو گیج شدن
dosages U مقدار تجویز شده دارو
dopes U دارو دادن تخدیر کردن
nauseant U دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
dope U دارو دادن تخدیر کردن
iamatology U مبحث دارو شناسی پزشکی
dozing U مقدار کافی از یک دارو خوراک
drugging U دارو خوراندن تخدیر کردن
dozes U مقدار کافی از یک دارو خوراک
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
silicone U ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
cold turkey <idiom> U ترک کردن اعتیاد بدون دارو
This drug excites the nerves. U این دارو اعصاب را تحریک می کند
love philtre U مهر دارو شربت سحر امیز
potions U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
potion U دارو یا زهر ابکی شربت عشق
gallipot U پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
love potions U مهر دارو شربت عشق امیز
rodenticide U دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
love potion U مهر دارو شربت عشق امیز
stateroom U اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
pharmacodynamics U مبحث اثر دارو بر ساختمان موجودات زنده
lay off <idiom> U بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
pulsatilla U شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad U جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
reconstituent U دارو یا چیز دیگری که نیرووبافت تازه به بدن بدهد
muller U سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com