Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contraction parry
U
ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
combinatorial
U
ترکیبی
combinative
U
ترکیبی
combinational
U
ترکیبی
synthetical
U
ترکیبی
agglutinative
U
ترکیبی
combinatory
U
ترکیبی
trivalence
U
سه ترکیبی
trivalency
U
سه ترکیبی
synthetic
U
ترکیبی
synthesic
U
ترکیبی
composite casting
U
ترکیبی
ingradient
U
جز جز ترکیبی
combination tone
U
صوت ترکیبی
elective affinity
U
میل ترکیبی
combinational circuit
U
مدار ترکیبی
affinities
U
میل ترکیبی
synthetic method
U
روش ترکیبی
mixes
U
مخلوط ترکیبی
mixed cell refernce
U
ارجاع سل ترکیبی
turboramjet
U
ترکیبی از توربوجت و رم جت
mixed strategy
U
استراتژی ترکیبی
composite video
U
تصویر ترکیبی
affinity
U
میل ترکیبی
composite symbol
U
علامت ترکیبی
composite metal
U
فلز ترکیبی
mixed glue
U
چسب ترکیبی
combination influence
U
عامل ترکیبی
ingredients
U
جزء ترکیبی
parathesis
U
ترکیبی بی تغییر
ingredient
U
جزء ترکیبی
sequential storage
U
انباره ترکیبی
shapeliness
U
خوش ترکیبی
mix
U
مخلوط ترکیبی
ordinal number
U
عدد ترکیبی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
diphthongs
U
صدای ترکیبی
diphthong
U
صدای ترکیبی
combination bands
U
نوارهای ترکیبی
syntax error
U
اشتباه ترکیبی
syntactical analysis
U
تحلیل ترکیبی
multiplex
U
تسهیم مخابره ترکیبی
combined transport
U
حمل و نقل ترکیبی
hydrogen bombs
U
بمب ترکیبی اتمی
combined transport document
U
اسناد حمل ترکیبی
feasion
U
بمب ترکیبی اتمی
ct
U
حمل و نقل ترکیبی
histamine
U
ترکیبی بفرمول 3N9H5C
chemical affinity
U
میل ترکیبی شیمیایی
hemiterpene
U
ترکیبی بفرمول 8H5C
diatessaron
U
ترکیبی ازچهار دارو
Borromini capital
U
[نوعی سر ستون ترکیبی]
ctd
U
سند حمل ترکیبی
hydrogen bomb
U
بمب ترکیبی اتمی
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر ترکیبی
latten
U
ترکیبی مانند فلز برنج
lattin
U
ترکیبی مانند فلز برنج
cto
U
عامل حمل ونقل ترکیبی
fiata combined transport bill of lading
U
بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
ketol
U
ترکیبی مرکب ازالکل و استون
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
basophile
U
میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
carbide
U
ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
hexahydrate
U
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
mixed column line chart
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
mixed column line graph
U
نمودار ستونی- خطی ترکیبی
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
cob
U
[ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
combined transport operator
U
عامل حمل و نقل ترکیبی
syntactic
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
BPP
U
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP
U
هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return
U
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
syntactical
U
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
iodoform
U
ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
consolute
U
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
polyene
U
ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone
U
ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
to orient compound
U
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
cannon
U
[ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
chloramine
U
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs .
U
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
hypotaxis
U
رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
octad
U
جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
fbl
U
lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
distemper
U
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
dual
U
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
large model
U
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
cards
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
polyamide
U
پلی امید ترکیبی شامل چند گروه امید
acid diluent
ترکیبی که با قلم زنی سطح فلز باعث اتصال بهتر لایه های پرداخت با سطح فلزمیشود
simpleminded
U
ساده دل
baldly
U
ساده
balder
U
ساده
baldest
U
ساده
idiots
U
ساده
idiot
U
ساده
simple hearted
U
ساده دل
simpler
U
ساده دل
simplex
U
ساده
clodhoppers
U
ساده
simpler
U
ساده
clodhopper
U
ساده
bald
U
ساده
plain hearted
U
ساده دل
simplest
U
ساده
incomplex
U
ساده
slick
U
ساده
simple
U
ساده دل
artless
U
ساده
slickest
U
ساده
simple
U
ساده
semplice
U
ساده
incomposite
U
ساده
unaffected
U
ساده
positive
U
ساده
inexpensive
U
ساده
unsophisticated
U
ساده
downright
U
ساده
homespun
U
ساده
unassuming
U
ساده
frugal
U
ساده
sheepishly
U
ساده دل
sheepish
U
ساده دل
simplistic
U
ساده
simple minded
U
ساده دل
simplest
U
ساده دل
daff
U
ساده دل
fanciless
U
ساده
unaadorned
U
ساده
fraudless
U
ساده
free spoken
U
ساده گو
plains
U
ساده
plain
U
ساده
plainer
U
ساده
unceremoniously
U
ساده
plainest
U
ساده
naive
U
ساده
cleans
U
ساده
conversable
<adj.>
U
ساده دل
expansive
<adj.>
U
ساده دل
good-humored
U
ساده دل
seemly
<adj.>
U
ساده دل
innocent
<adj.>
U
ساده دل
simple-hearted
<adj.>
U
ساده دل
naif
U
ساده
charmless
U
ساده
untutored
U
ساده
cleanest
U
ساده
cleaned
U
ساده
explicit
U
ساده
taffetized
U
ساده
freestanding
U
ساده
fructose
U
ساده
unceremonious
U
ساده
unmeaning
U
ساده
clean
U
ساده
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
combination device
U
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
unskilled worker
U
کارگر ساده
plain clothes
U
ساده پوش
plain-clothes
U
ساده پوش
simplification
U
ساده سازی
simplifications
U
ساده سازی
candid
U
صاف و ساده
naive
U
ساده لوح
two time
U
دو حرکت ساده
naivete
U
ساده لوحی
unfigured
U
بی صورت ساده
underhand service
U
سرویس ساده
natively
U
بطور ساده
noddy
U
ساده لوح
simple-minded
U
ساده لوح
soft headed
U
ساده لوح
oaf
U
ساده لوح
oafs
U
ساده لوح
clean collection
U
وصولی ساده
book keeping by single e.
U
دفترداری ساده
booby
U
ساده لوح
perfect gazes
U
گازهای ساده
ingenuous
U
صاف و ساده
reduction
U
ساده سازی
phoneme
U
صدای ساده
basic circuit
U
مدار ساده
phonemes
U
صداهای ساده
reductions
U
ساده سازی
soft eye
U
چشمی ساده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com