Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
picalilli
U
ترشی هندی که باسبزی وادویه تند درست می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compatible
U
با هم درست کار می کنند
meat safe
U
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
koumiss
U
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
musette
U
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
lachryma christi
U
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
manil hemp
U
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
resurection pie
U
کلوچهای که از ریزههای خوراک مانده از پیش درست کنند
matelote
U
یکجور خوراک ماهی که باشراب و پیاز و چیزهای دیگر درست می کنند
comparator
U
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
fish cake
U
نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
frostwork
U
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
scrapple
U
خوراک مرکب از گوشت سرخ کرده وادویه
enchilada
U
کیک ذرت محتوی گوشت وگوجه فرهنگی وادویه
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
marinades
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinaded
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade
U
اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
tomtom
U
کوس هندی طبل هندی کوس زدن
pickled
U
ترشی
acidification
U
ترشی
acerbity
U
ترشی
acidity
U
ترشی
sourness
U
ترشی
souse
U
ترشی
pickle
U
ترشی
pickles
U
ترشی
acor
U
ترشی
pickler
U
ترشی گذارنده
pickler
U
خیار ترشی
asperity
U
سختی ترشی
pickle
U
ترشی انداختن
pickles
U
ترشی انداختن
sourish
U
به ترشی زننده
sourish
U
مایل به ترشی
pepper sauce
U
ترشی فلفل
actic
U
ترشی شیر
acidophile
U
ترشی دوست
acidimeter
U
ترشی سنج
acescency
U
میل به ترشی
acescence
U
میل به ترشی
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
piccalilli
U
ترشی ادویه وسبزیجات
chutney
U
یک نوع ترشی با ادویه
verjuice
U
اب سیب ترش ترشی
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
souse
U
با ترشی مخلوط کردن
antacid
U
دوای ضد ترشی معده
pickler
U
پیازترشی سبزی ترشی
sourness is the p of vinegar
U
ترشی خاصیت سرکه است
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
indus
U
هندی
indianize
U
هندی
indic
U
هندی
Indian
U
هندی
Indians
U
هندی
pavana wood plant
U
هندی
blam of peru
U
بلسان هندی
tam tam
U
طبل هندی
gamboge
U
نار هندی
pennorth
U
ارتانیای هندی
tamarind
U
تمبر هندی
indian in reverse
U
هندی معکوس
indian millet
U
ارزن هندی
gaur
U
گاووحشی هندی
swami
U
مرتاض هندی
nipa
U
نخل هندی
guinea pigs
U
خوکچه هندی
indian nard
U
سنبل هندی
guinea pig
U
خوکچه هندی
cashew
U
بادام هندی
patchouli
U
نعناع هندی
gavial
U
نهنگ هندی
nard
U
سنبل هندی
acouchy
U
خرگوش هندی
Indian
U
وابسته به هندی ها
sasin
U
اهوی هندی
nautch
U
نمایش هندی
adjutant crane
U
درنای هندی
adjutant crane
U
لک لک هندی لک لک لاشخور
sweetsop
U
سفرجل هندی
sugar apple
سفرجل هندی
currie
U
زردچوبه هندی
nawab
U
اعیان هندی
Indians
U
وابسته به هندی ها
pavana wood plant
U
کرچک هندی
sweetsop
U
درخت ات هندی
indian tobacco
U
تنباکوی هندی
cavy
U
خوک هندی
yogin
U
مرتاض هندی
opuntia
U
انجیر هندی
cassia
U
پرک هندی
catechu
U
کاد هندی
citronella
U
سنبل هندی
cutch
U
کات هندی
cashoo
U
کات هندی
mongoose or mun
U
نمس هندی
papoose
U
بچه هندی
mongooses
U
نمس هندی
mongoose
U
نمس هندی
sweet corn
U
ذرت هندی
pinguin
U
اناناس هندی
yogi
U
مرتاض هندی
sugar-apple
U
سیتافال هندی
yogis
U
مرتاض هندی
koel
U
فاخته هندی
india rubber
U
لاستیک هندی
india rubbers
U
لاستیک هندی
papayas
U
عنبه هندی
zibet
U
زبان هندی
curry
U
زردچوبه هندی
patchouly
U
نعناع هندی
pandit
U
دانشمند هندی
pandits
U
دانشمند هندی
nopal
U
انحیر هندی
picrorhiza
U
خربق هندی
pugg
U
دستار هندی
paradoxure
U
زماد هندی
cabbage palm
U
نخل هندی
cannabin
U
جبل هندی
curries
U
زردچوبه هندی
kincob
U
زربفت هندی
cannabis indica
U
حشیش هندی
munjeet
U
روناس هندی
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
banyans
U
انجیر هندی انجیرمعابد
banyan
U
انجیر هندی انجیرمعابد
swami
U
رهبر مذهبی هندی
croton
U
کرچک هندی حب السلاطین
strick
U
کتان یاکنف هندی
rhesus
U
میمون دم کوتاه هندی.
rhesuses
U
میمون دم کوتاه هندی.
indian shot
U
خیز ران هندی
charpoy
U
تختخواب سبک هندی
topaz
U
زبرجد هندی توپاز
botree
U
درخت انجیر هندی
topazes
U
زبرجد هندی توپاز
fakir
U
درویش هندی یامسلمان
tragopan
U
قرقاول رنگارنگ هندی
king's indian in reverse
U
هندی شاه معکوس
tarsier
U
میمون شبگرد هندی
horse chestnut
U
شاه بلوط هندی
indian defence
U
دفاع هندی شطرنج
hookah
U
قلیان هندی نارگیله
adjutant stork
لک لک بزرگ هندی وآفریقایی
hookahs
U
قلیان هندی نارگیله
Tonga
U
تانگا درشکه هندی
horse chestnuts
U
شاه بلوط هندی
tchigorin indian
U
دفاع هندی چیگورین
indo chinese
U
دورگه هندی و چینی
moonflower
U
توت خاردار هندی
conkers
U
شاه بلوط هندی
pipal
U
درخت انجیرمقدس هندی
lobelia
U
برگ توتون هندی
conker
U
شاه بلوط هندی
suricate
U
تمس هندی چهارچنگال
flint cern
U
نوعی ذرت هندی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com