Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scatter plot
U
ترسیم پراکنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
divided fire
U
زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
scatter
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
scatters
U
پراکنده شدن پراکنده کردن
plot
U
ترسیم
tracings
U
ترسیم
lineation
U
ترسیم خط
drawings
U
ترسیم
plots
U
ترسیم
plotted
U
ترسیم
tracing
U
ترسیم
drawing
U
ترسیم
depictions
U
ترسیم
depiction
U
ترسیم
chart
U
ترسیم اماری
chartography
U
ترسیم نقشه
stipple
U
ترسیم بانقطه
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
line drawings
U
ترسیم خطی
charts
U
ترسیم اماری
charting
U
ترسیم اماری
line drawing
U
ترسیم خطی
charted
U
ترسیم اماری
draw program
U
برنامه ترسیم
map
U
ترسیم کردن
kluged
U
ترسیم موقت
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
planography
U
فن ترسیم نقشه
maps
U
ترسیم کردن
scatter plot
U
ترسیم توزیعی
mirror tracing
U
ترسیم از ایینه
freehand method
U
روش ترسیم ازاد
trace
U
مقدار ناچیز ترسیم
traced
U
مقدار ناچیز ترسیم
art of drawing
U
هنر ترسیم رسم
plotters
U
وسیله ترسیم مسیر
plotter
U
وسیله ترسیم مسیر
traces
U
مقدار ناچیز ترسیم
diffused
U
پراکنده
diffusing
U
پراکنده
diffuses
U
پراکنده
diffuse
U
پراکنده
far-flung
U
پراکنده
far flung
U
پراکنده
dissipated
U
پراکنده
scatterd
U
پراکنده
sparse
U
پراکنده
dispersoid
U
پراکنده
sparsely
U
پراکنده
scattered
U
پراکنده
aircraft plotter
U
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
delineating
U
ترسیم نمودن معین کردن
delineates
U
ترسیم نمودن معین کردن
delineated
U
ترسیم نمودن معین کردن
delineate
U
ترسیم نمودن معین کردن
macpaint
U
یک برنامه ترسیم برای ریزکامپیوتر
rescale
U
بمقیاس کوچکتری ترسیم کردن
trammel
U
الت ترسیم بیضی تعدیل
automated flowchart
U
ترسیم نمودار به صورت خودکار
outspread
U
بسط پراکنده
magnetic stray field
U
میدان پراکنده
logorrhea
U
پراکنده گویی
disject
U
پراکنده کردن
dissipative
U
پراکنده سازنده
interspersion
U
پراکنده کردن
scatter program
U
نمودار پراکنده
scatter read
U
پراکنده خوانی
distributed practices
U
تمرینهای پراکنده
fragmentary delusion
U
هذیان پراکنده
scatterer
U
پراکنده ساز
scattered radiation
U
تشعشع پراکنده
seme
U
افشانده پراکنده
sparse population
U
جمعیت کم یا پراکنده
scatterings
U
چیزهای پراکنده
dispersed
U
پراکنده کردن
disperse
U
پراکنده شدن
interspersing
U
پراکنده کردن
intersperses
U
پراکنده کردن
interspersed
U
پراکنده کردن
intersperse
U
پراکنده کردن
disperse
U
پراکنده کردن
dashes
U
پراکنده کردن
dashed
U
پراکنده کردن
dash
U
پراکنده کردن
dispersed
U
پراکنده شدن
disperses
U
پراکنده کردن
dispersing
U
پراکنده کردن
disperses
U
پراکنده شدن
straggly
U
پراکنده اواره
scattering
U
پراکنده کردن
sporadically
U
پراکنده انفرادی
sporadic
U
پراکنده انفرادی
stray current
U
جریان پراکنده
dispersing
U
پراکنده شدن
wild shot
U
تیر پراکنده
To draw something in out line .
U
شکل کلی چیزی را ترسیم کردن
whatman
U
کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
irretraceable
U
که نتوان دوباره کشیدیا ترسیم کرد
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
dispersal
U
پراکندگی پراکنده سازی
scattered clouds
U
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
diaspora
U
جماعت یهودیان پراکنده
zigzag leakage flux
U
شار پراکنده زیگزاگ
energy dissipation
U
پراکنده سازی انرژی
seismogram
U
منحنیهای ترسیم شده بوسلیه زلزله نگار
reprographics
U
ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
sunny with cloudy intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
cloudy with sunny intervals
<idiom>
U
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
effuse
U
پخش کردن پراکنده و متفرق
magnetic leakage flux
U
فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
absorption representation
U
[حذف یا مختصر سازی جزییات در ترسیم ساختمان یا مناظر آن]
round up
U
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
geodesic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic
U
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
riot act
قانون پراکنده ساختن اجتماعات آشوب طلب
to send things flying
U
[بخاطر ضربه]
به اطراف در هوا پراکنده شدن
to rally scattered troops
U
جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
lyophobic
U
دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
haze
U
غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
godroon
U
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
kinematics
U
فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
point set curve
U
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
puff ball
U
یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
refresh rate
U
تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT بایدمجددا" ترسیم شود تا چشمک نزند میزان دوباره سازی
aluminum pigmented dope
U
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
check plot
U
یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
demodulation
U
ترسیم سیگنال اصلی از موج تقسیم شده دریافت شده
dropped
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
epicycloid
U
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
soft clip area
U
محدودیتهای ناحیهای که در ان داده میتواند روی دستگاه ترسیم کننده نمایش داده شود
material dispersion
U
پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
trace
U
رسم کردن ترسیم کردن
traced
U
رسم کردن ترسیم کردن
traces
U
رسم کردن ترسیم کردن
quick format
U
که تمام داده موجود روی فلاپی دیسک را در حین فرآیند فرمت پاک نمیکند, از فرمت کامل سریع تر است و امکان ترسیم داده را میدهد
scatter
U
پراکنده کردن پخش کردن
meddled
U
پراکنده کردن جماع کردن
meddles
U
پراکنده کردن جماع کردن
scatters
U
پراکنده کردن پخش کردن
meddle
U
پراکنده کردن جماع کردن
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com