Perdic | ترتیب ساختگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	compose sequence U	ترتیب ساختگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	random processing U	پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
	scheduled U	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
	schedule U	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
	schedules U	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
	collocation U	ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
	chain U	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
	chains U	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
	firing order U	ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
	batting order U	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
	phoneys U	ساختگی
	made-up U	ساختگی
	ersatz U	ساختگی
	synthetic U	ساختگی
	artificial U	ساختگی
	affected U	ساختگی
	spurious U	ساختگی
	sham U	ساختگی
	shams U	ساختگی
	colorable U	ساختگی
	mock U	ساختگی
	mocks U	ساختگی
	mocking U	ساختگی
	mocked U	ساختگی
	forged U	ساختگی
	fictitious U	ساختگی
	pinchbeck U	زر ساختگی
	imitations U	ساختگی
	imitation U	ساختگی
	make-believe U	ساختگی
	make believe U	ساختگی
	colourable U	ساختگی
	made up U	ساختگی
	factitious U	ساختگی
	fictional U	ساختگی
	whopper U	ساختگی
	phoney U	ساختگی
	counterfeited U	ساختگی
	dummies U	ساختگی
	whoppers U	ساختگی
	counterfeiting U	ساختگی
	counterfeits U	ساختگی
	counterfeit U	ساختگی
	phonies U	ساختگی
	bogus U	ساختگی
	dummy U	ساختگی
	dummy stimuli U	محرکهای ساختگی
	dummy argument U	نشانوند ساختگی
	dummy module U	برنامه ساختگی
	quacking U	دروغی ساختگی
	quacked U	دروغی ساختگی
	dummy module U	رویه ساختگی
	dummy instruction U	دستورالعمل ساختگی
	demureness U	ازرم ساختگی
	dummies U	ادم ساختگی
	dummies U	ادمک ساختگی
	dummies U	مصنوعی ساختگی
	contrived scarcity U	کمیابی ساختگی
	namby U	ساختگی و بی مغز
	pseudoproblem U	مساله ساختگی
	compose sequence U	دخشه ساختگی
	dummy U	ادم ساختگی
	dummy U	ادمک ساختگی
	quacks U	دروغی ساختگی
	quack U	دروغی ساختگی
	dummy U	مصنوعی ساختگی
	factitiousness U	ساختگی بودن
	fictitiousness U	ساختگی بودن
	false U	ساختگی نادرست
	peg-leg U	پای ساختگی
	peg-legs U	پای ساختگی
	artificial intelligence U	هوش ساختگی
	factitious U	ساختگی مصنوعی
	fictive U	ساختگی افسانهای
	make-up U	داستان ساختگی
	wig U	گیس ساختگی
	fleuret U	گل ساختگی کوچک
	factitious disorder U	اختلال ساختگی
	fagot vote U	رای ساختگی
	faggot vote U	رای ساختگی
	dummy variable U	متغیر ساختگی
	made U	مصنوع ساختگی
	synthetic rubber U	لاستیک ساختگی
	fabricated language U	زبان ساختگی
	wigs U	گیس ساختگی
	fly book U	قوطی مگس ساختگی
	demurely U	با ازرم باوقاروشرم ساختگی
	dummy argument U	ارگومان یا نشانوند ساختگی
	false U	ساختگی غیر واقعی
	mim U	باوقار ساختگی کمرو
	curcumin U	رنگ نارنجی ساختگی
	phony U	حقه باز ساختگی
	sham marriage U	عروسی ساختگی یا دروغی
	artificially U	بطور مصنوعی یا ساختگی
	artificiality U	مصنوعی یا ساختگی بودن
	secundine artem U	بطور ساختگی یا مصنوعی
	venetian pearl U	مروارید ساختگی توپر
	ruise U	شایعات داستان ساختگی
	padding U	کلمات یارکوردهای ساختگی
	computed price U	قیمت ساختگی معادل administeredprice
	make up U	ساختمان یاحالت داستان ساختگی
	apocryphal U	دارای اعتبار مشکوک ساختگی
	non-events U	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
	non-event U	رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
	pretendedly U	بطور ساختگی یا بخود بسته
	pseud U	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
	pseudo U	پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
	to put on frills U	سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
	pseuds U	پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
	kill devil U	طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
	artifici tooth U	دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
	price as natural ice U	یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
	bionic U	وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
	thermosetting plastics U	پلیمرهای ساختگی که در اثرگرما بصورت شیمیایی وبازگشت ناپذیر تغییر میکند
	thermoplastics U	پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
	wheel satellite U	ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
	regularity U	ترتیب
	regularities U	ترتیب
	collocation U	ترتیب
	assortments U	ترتیب
	assortment U	ترتیب
	anomaly U	بی ترتیب
	orderliness U	ترتیب
	systems U	ترتیب
	disorderly U	بی ترتیب
	arrangment U	ترتیب
	arramgement U	ترتیب
	anomalies U	بی ترتیب
	system U	ترتیب
	catenation U	ترتیب
	ataxic U	بی ترتیب
	ordering U	ترتیب
	configuration U	ترتیب
	arrangements U	ترتیب
	regvlarity U	ترتیب
	arrangement U	ترتیب
	irregular U	بی ترتیب
	respectively U	به ترتیب
	pial U	بی ترتیب
	out of kelter U	بی ترتیب
	ordonnance U	ترتیب
	organisations U	ترتیب
	configurations U	ترتیب
	arr U	ترتیب
	random U	بی ترتیب
	to make an arrangement U	ترتیب
	to order <idiom> U	به ترتیب
	randomly U	بی ترتیب
	set up U	ترتیب
	serialization U	ترتیب
	organizations U	ترتیب
	sequence U	ترتیب
	sequences U	ترتیب
	immethodical U	بی ترتیب
	managements U	ترتیب
	in series U	به ترتیب
	kelter U	ترتیب
	order U	ترتیب
	management U	ترتیب
	kelter or kilter U	ترتیب
	lay out U	ترتیب
	orderless U	بی ترتیب
	organization U	ترتیب
	order of battle U	ترتیب نیرو
	hereto <adv.> U	به این ترتیب
	make-up U	ترتیب گریم
	hereunto <adv.> U	به این ترتیب
	orchestration U	ترتیب هم اهنگی
	disordered U	بی ترتیب اشفته
	orchestrations U	ترتیب هم اهنگی
	In this order. In this way. U	باین ترتیب
	for this purpose <adv.> U	به این ترتیب
	concerning this <adv.> U	به این ترتیب
	on the other side <adv.> U	به ترتیب دیگر
	on the other hand <adv.> U	به ترتیب دیگر
	by the same token <adv.> U	به ترتیب دیگر
	at the same time [on the other hand] <adv.> U	به ترتیب دیگر
	apart from that <adv.> U	به ترتیب دیگر
	otherwise <adv.> U	به ترتیب دیگر
	scheme U	ترتیب رویه
	alternatively <adv.> U	به ترتیب دیگر
	permanency U	ترتیب همیشگی
	schemes U	ترتیب رویه
	permanencies U	ترتیب همیشگی
	as to that <adv.> U	به این ترتیب
	ascending order U	ترتیب صعودی
	schemed U	ترتیب رویه
	firing order U	ترتیب احتراق
	descending order U	ترتیب نزولی
	decreasing order U	ترتیب کاهنده
	data set U	ترتیب داده
	curialism U	ترتیب دربارپاپ
	partial order U	پاره ترتیب
	critical assembly U	ترتیب بحرانی
	control sequence U	ترتیب کنترل
	partial order U	ترتیب جزئی
	connecting arrangement U	ترتیب متصل
	descending sort U	ترتیب نزولی
	desultorily U	بطور بی ترتیب
	first in first out U	به ترتیب ورود
	gradational U	به ترتیب درجه