English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
march order U ترتیب راهپیمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
route marches U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
route march U راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
motor march U راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
marching U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marches U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
marched U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march U راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
random processing U پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
scheduled U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules U ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation U ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chains U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain U 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
hiking U راهپیمایی
hikes U راهپیمایی
hiked U راهپیمایی
road movement U راهپیمایی
hike U راهپیمایی
travelling U راهپیمایی
march column U ستون راهپیمایی
road movement graph U گرافیک راهپیمایی
road movement table U جدول راهپیمایی
route column U ستون راهپیمایی
travelling U راهپیمایی کردن
walk U مسابقه راهپیمایی
rate of march U نواخت راهپیمایی
quick march U راهپیمایی تند
march unit U یکان راهپیمایی
race walking U مسابقه راهپیمایی
administrative march U راهپیمایی اداری
drill marching U راهپیمایی تمرینی
walks U مسابقه راهپیمایی
foot race U مسابقه راهپیمایی
walked U مسابقه راهپیمایی
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
double staggered column U ستون راهپیمایی دوبله
march unit U قسمتی ازستون راهپیمایی
road movement table U جدول حرکت و راهپیمایی
column U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
road movement graph U منحنی مسیر راهپیمایی
columns U صف ستون راهپیمایی یاموتوری
walkers U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
release point U نقطه رهایی ستون راهپیمایی
walker U شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
serial U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
serials U سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
catenation U ترتیب
ataxic U بی ترتیب
systems U ترتیب
system U ترتیب
pial U بی ترتیب
arrangment U ترتیب
regularity U ترتیب
kelter or kilter U ترتیب
lay out U ترتیب
sequences U ترتیب
regularities U ترتیب
order U ترتیب
sequence U ترتیب
in series U به ترتیب
immethodical U بی ترتیب
orderless U بی ترتیب
ordonnance U ترتیب
irregular U بی ترتیب
out of kelter U بی ترتیب
arramgement U ترتیب
kelter U ترتیب
regvlarity U ترتیب
organization U ترتیب
organisations U ترتیب
to order <idiom> U به ترتیب
assortment U ترتیب
disorderly U بی ترتیب
collocation U ترتیب
respectively U به ترتیب
arrangement U ترتیب
arrangements U ترتیب
arr U ترتیب
assortments U ترتیب
orderliness U ترتیب
ordering U ترتیب
anomaly U بی ترتیب
anomalies U بی ترتیب
management U ترتیب
managements U ترتیب
serialization U ترتیب
set up U ترتیب
organizations U ترتیب
random U بی ترتیب
to make an arrangement U ترتیب
randomly U بی ترتیب
configuration U ترتیب
configurations U ترتیب
ascending order U ترتیب صعودی
calling sequence U ترتیب فراخوانی
ordaining U ترتیب دادن
collating sequence U ترتیب تلفیقی
birth order U ترتیب ولادت
disciplining U تادیب ترتیب
castrametation U فن ترتیب اردو
ordained U ترتیب دادن
disciplines U تادیب ترتیب
ordain U ترتیب دادن
ordains U ترتیب دادن
arrengement U ترتیب دادن
orchestration U ترتیب هم اهنگی
schemes U ترتیب رویه
schemed U ترتیب رویه
discipline U تادیب ترتیب
scheme U ترتیب رویه
permanency U ترتیب همیشگی
permanencies U ترتیب همیشگی
disordered U بی ترتیب اشفته
runs U ترتیب محوطه
make-up U ترتیب گریم
alphabetical order U ترتیب رکوردها
run U ترتیب محوطه
orchestrations U ترتیب هم اهنگی
compose sequence U ترتیب ساختگی
on this <adv.> U به این ترتیب
In this order. In this way. U باین ترتیب
word order U ترتیب واژه ها
untune U بی ترتیب کردن
to map out U ترتیب دادن
sort order U نظم ترتیب
sort key کلید ترتیب
sequencing U ترتیب دهی
sequencing U ترتیب گذاری
sequencer U ترتیب سنج
sequence number U شماره ترتیب
sequence counter U ترتیب شمار
hereunto <adv.> U به این ترتیب
hereto <adv.> U به این ترتیب
for this purpose <adv.> U به این ترتیب
concerning this <adv.> U به این ترتیب
as to that <adv.> U به این ترتیب
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> U به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> U به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> U به ترتیب دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> U به ترتیب دیگر
sequence control U کنترل ترتیب
sequence check U مقابله ترتیب
fifo U به ترتیب ورود
expandede order U ترتیب مبسوط
desultorily U بطور بی ترتیب
descending sort U ترتیب نزولی
descending order U ترتیب نزولی
decreasing order U ترتیب کاهنده
data set U ترتیب داده
curialism U ترتیب دربارپاپ
critical assembly U ترتیب بحرانی
control sequence U ترتیب کنترل
connecting arrangement U ترتیب متصل
firing order U ترتیب احتراق
first in first out U به ترتیب ورود
relative location U ترتیب نسبی
rearrngement U ترتیب مجد د
random fill U خاکریز بی ترتیب
partial order U ترتیب جزئی
partial order U پاره ترتیب
order of battle U ترتیب نیرو
alternatively <adv.> U به ترتیب دیگر
lighting scheme U ترتیب روشنایی
kelter U بی ترتیب مختل
indue order U به ترتیب صحیح
in chronological order U به ترتیب تاریخ
gradational U به ترتیب درجه
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
rearrangement U ترتیب مجدد
line-up U به ترتیب ایستادن
line-ups U به ترتیب ایستادن
system U نظم ترتیب
instrumentation U ترتیب اهنگ
systems U نظم ترتیب
ratings U ترتیب تقدم
precedence U ترتیب تقدم
rating U ترتیب تقدم
layout U ترتیب وسایل
arrangements U ترتیب تنظیم
arrangements U ترتیب اصلاح
train U نظم ترتیب
arrangement U ترتیب تنظیم
trains U نظم ترتیب
arrangement U ترتیب اصلاح
chronological U به ترتیب تاریخ
sequences U رشته ترتیب
rough and tumble U بی نظم و ترتیب
rearrangements U ترتیب مجدد
dresses U ترتیب دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com