English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
induced traffic U ترافیک القایی
traffic induit U ترافیک القایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
road traffic U ترافیک جاده ترافیک خیابان
faradic U القایی
induction motor U موتور القایی
induction generator U مولد القایی
induction furnace U کوره القایی
induction machine U ماشین القایی
induce voltage U ولتاژ القایی
induced current U جریان القایی
inductive effect U اثر القایی
induced environment U محیط القایی
induced magnetism U مغناطیس القایی
induced radiation U تشعشع القایی
traffic induit U شد امد القایی
induction effect U اثر القایی
induction alternator U تناوبگر القایی
induction circuit U مدار القایی
inductive coupling U جفتگری القایی
inductive reactance U راکتانس القایی
inductive resistance U مقاومت القایی
sympathetic detonation U انفجار القایی
coefficient of induction U ضریب القایی
inductive retardation U تاخیر القایی
inductive winding U سیمپیچ القایی
reactive load U بار خارجی القایی
specific inductive capacity U فرفیت القایی ویژه
specific inductivity capacity U فرفیت القایی ویژه
reactance U مقاومت القایی یاخازنی
make induced current U جریان القایی اتصال
magnetoelectric U مربوط به الکتریسیته القایی
magnetic reactance U مقاومت کور القایی
lenz's law U قانون جریان القایی
inductive resistance U مقاومت فاهری القایی
indirect induction heating U گرمایش القایی غیرمستقیم
inductive load U بار خارجی القایی
inductance component of spark U پخش القایی جرقه
induced electromotive force U نیروی برقرانی القایی
coil annealing furnace U کوره التهاب القایی
low frequency induction heater U گرمکن القایی فرکانس پایین
high frequency induction furnace U کوره القایی فرکانس بالا
low frequency induction channel furnace U کوره ناودانی القایی فرکانس پایین
high frequency induction hardening U سخت گردانی القایی فرکانس بالا
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] U لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
traffics U ترافیک
trafficked U ترافیک
traffic U ترافیک
trafficking U ترافیک
traffic flow U کشش ترافیک
traffic control U کنترل ترافیک
dense traffic U ترافیک سنگین
heavy traffic U ترافیک سنگین
traffic on public roads U ترافیک [جاده]
street traffic U ترافیک [جاده]
single lane [file] traffic U ترافیک تک خطی
through traffic U ترافیک ترانزیتی
telephone traffic recorder U ثبات ترافیک
telephone traffic U ترافیک تلفنی
density of traffic U تراکم ترافیک
frequency of calls U تراکم ترافیک
high speed traffic U ترافیک سریع
telecommunication traffic U ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic U ترافیک مخابرات
to bring traffic to a standstill U ترافیک را متوقف کردن
There is heavy traffic. U ترافیک سنگین است.
The traffic is heavy. U ترافیک سنگین است.
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic U منحرف کردن ترافیک
to block [hold up] (the) traffic U ترافیک را نگه داشتن
to obstruct [tie up] (the) traffic U مانع ترافیک شدن
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
rush-hour traffic U ساعت شلوغی ترافیک
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
turning traffic U ترافیک پیچ دار
commercial road traffic U ترافیک جاده تجاری
moving traffic U ترافیک در حال حرکت
to regulate the traffic U [جریان] ترافیک را کنترل کرن
to direct traffic through U ترافیک را از طریق...هدایت کردن
to regulate the flow of traffic U [جریان] ترافیک را کنترل کرن
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
During the rush hours. درساعات شلوغی [پر رفت وآمد پر ترافیک]
road capacity U کشش جاده ازنظر حداکثر ترافیک
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
to be closed to [all] traffic U برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
to open something to [the] traffic U چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
siding [railway] U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه اهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
stabling siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
parking siding U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
siding [railway] U دوراهی راه آهن [برای بیرون بودن از ترافیک]
serial U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
serials U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سری , مثل مودم تلفن
slipped U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slips U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
automatic terminal information service U ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
slip U روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
crosstalk U سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
early token release U در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
stop-and-go traffic U ترافیک سپر به سپر
bumper-to-bumper traffic U ترافیک سپر به سپر
grinning [cornrowing] U [راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
corn-rowing [grinning] U راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com