Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
point estimation
U
تخمین نقطهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
double row spot welding
U
جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
estimably
U
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
pin point
U
نقطهای
pinpoint target
U
هدف نقطهای
point particle
U
ذره نقطهای
multipoint line
U
خط چند نقطهای
multipoint
U
چند نقطهای
spot welding
U
جوش نقطهای
point estimate
U
براورد نقطهای
point discharge
U
تخلیه نقطهای
point defect
U
نقص نقطهای
point contact
U
کنتاکت نقطهای
point contact
U
تماس نقطهای
point charge
U
بار نقطهای
point target
U
اماج نقطهای
spot welding
U
جوشکاری نقطهای
dot matrix
U
ماتریس نقطهای
point estimation
U
براورد نقطهای
point function
U
تابع نقطهای
point indentification
U
هویت نقطهای
point group
U
گروه نقطهای
point imperfection
U
ناکاملی نقطهای
dot product
U
ضرب نقطهای
two point threshold
U
استانه دو نقطهای
point elasticity
U
کشش نقطهای
bridge spot weld
U
جوشکاری نقطهای
point load
U
بار نقطهای
point operation
U
عمل نقطهای
dot matrix printer
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
single row spot welding
U
جوشکاری نقطهای سری
lattice point group
U
گروه نقطهای شبکه
dot matrix printer
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
point contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای
dichoglottic stimulation
U
تحریک دو نقطهای زبان
diglottic stimulation
U
تحریک دو نقطهای زبان
dot matrix printers
U
چاپگر یا ماتریس نقطهای
rpbis
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
point biserial correlation
U
همبستگی دو رشتهای نقطهای
dot matrix printers
U
چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix character
U
کاراکتر ماتریس نقطهای
multipoint circuit
U
مدار چند نقطهای
spot welding electrode
U
الکترود جوشکاری نقطهای
spot welding machine
U
دستگاه جوش نقطهای
known datum point
U
نقطهای با مختصات وگرای معلوم
welded contact rectifier
U
یکسو کننده نقطهای جوش شده
previous spot
U
نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
terminal
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
grazing point
U
نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
terminals
U
نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
phantom section
U
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
head spot
U
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
lunitidal interval
U
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
turning point
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points
U
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
popeye
U
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
diaeresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
dieresis
U
دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
estimations
U
تخمین
underestimating
U
تخمین کم
approximation
U
تخمین
approximations
U
تخمین
assessment
U
تخمین
assessments
U
تخمین
underestimated
U
تخمین کم
underestimate
U
تخمین کم
underestimates
U
تخمین کم
estimation
U
تخمین
estimates
U
تخمین
estimated
U
تخمین
surmise
U
تخمین
surmised
U
تخمین
estimating
U
تخمین
surmises
U
تخمین
surmising
U
تخمین
estimate
U
تخمین
estimator
U
تخمین زننده
estimator
U
تخمین کننده
estimate of costs
U
تخمین مخارج
give or take
U
تخمین تقریبی
range determination
U
تخمین مسافت
range sensing
U
تخمین مسافت
over estimation
U
تخمین بیش از حد
overestimation
U
تخمین حدبالا
parameter estimation
U
تخمین پارامترها
parametric estimate
U
تخمین تقریبی
measurement of demand
U
تخمین تقاضا
rough guess
<idiom>
U
تخمین تقریبی
regression estimate
U
تخمین رگرسیون
guestimating
U
تخمین زدن
guesses
U
تخمین زدن
estimated
U
ارزیابی تخمین
estimates
U
تخمین تقویم
guesses
U
تخمین فرض
guessed
U
تخمین زدن
guessed
U
تخمین فرض
estimates
U
ارزیابی تخمین
estimates
U
تخمین زدن
guesstimate
U
تخمین زدن
invaluable
U
غیرقابل تخمین
estimated
U
تخمین تقویم
guestimates
U
تخمین زدن
guestimated
U
تخمین زدن
guesstimating
U
تخمین زدن
guesstimates
U
تخمین زدن
guesstimated
U
تخمین زدن
estimable
U
تخمین پذیر
estimate
U
تخمین تقویم
estimate
U
ارزیابی تخمین
estimate
U
تخمین زدن
guess
U
تخمین زدن
estimating
U
تخمین تقویم
cost estimate
U
تخمین مخارج
conjecturable
U
قابل تخمین
inestimable
U
تخمین ناپذیر
guess
U
تخمین فرض
estimations
U
تخمین زدن
estimation
U
تخمین زدن
estimated
U
تخمین زدن
estimating
U
تخمین زدن
estimating
U
ارزیابی تخمین
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
estimated
<adj.>
U
تخمین زده شده
expected
<adj.>
U
تخمین زده شده
presumable
<adj.>
U
تخمین زده شده
probable
<adj.>
U
تخمین زده شده
unbiased estimate
U
تخمین بدون تورش
to take the gauge of
U
براوردکردن تخمین زدن
range finding
U
تخمین مسافت کردن
to quantify something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
to estimate something
[at]
U
تخمین زدن چیزی
[به]
conjecture
U
حدس و تخمین زدن
anticipated
<adj.>
U
تخمین زده شده
conjecture
U
تخمین حدس زدن
estimate
[quote]
U
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
account
U
تخمین زدن دانستن
rater
U
نرخ بند تخمین زن
estimated
U
براوردکردن تخمین زدن
estimating
U
براوردکردن تخمین زدن
incalculable
U
غیر قابل تخمین
estimate
U
براوردکردن تخمین زدن
inappreciable
U
غیر قابل تخمین
estimates
U
براوردکردن تخمین زدن
range spotting
U
تخمین مسافت کردن
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
center of gyration
U
نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
two stage least squares method
U
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
appraise
U
تقویم کردن تخمین زدن
incalculably
U
بطور غیر قابل تخمین
computes
U
حساب کردن تخمین زدن
appraising
U
تقویم کردن تخمین زدن
compute
U
حساب کردن تخمین زدن
appraised
U
تقویم کردن تخمین زدن
unbiased estimators
U
تخمین زنندههای بدون تورش
appraises
U
تقویم کردن تخمین زدن
computed
U
حساب کردن تخمین زدن
foreshow
U
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalues
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue
U
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
epicycloid
U
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
range sensing
U
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
weighted least square method
U
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
three stage least squares method
U
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
inner product
U
ضرب نقطهای ضرب نردهای
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
estimating
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate
U
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com