Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ovariotomy
U
تخمدان شکافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trifid
U
سه شکافی
micrology
U
مو شکافی
ovisac
U
تخمدان
ovary
U
تخمدان
ovaries
U
تخمدان
ovarium
U
تخمدان
acapsular
U
بی تخمدان
matrix or matrices
U
تخمدان
drill box
U
تخمدان
fruiting body
U
تخمدان
dissection
U
کالبد شکافی
butt welding
U
جوشکاری شکافی
enterotomy
U
روده شکافی
autopsy
U
کالبد شکافی
zootomy
U
جانور شکافی
quadrifid
U
چهار شکافی
forging crack
U
اهنگری شکافی
butt seam weld
U
جوشکاری شکافی
autopsies
U
کالبد شکافی
gymnogynous
U
برهنه تخمدان
ovaritis
U
التهاب تخمدان
ovarial
U
مربوط به تخمدان
ovariectomy
U
تخمدان برداری
spays
U
بی تخمدان کردن
apple core
U
تخمدان سیب
spay
U
بی تخمدان کردن
spayed
U
بی تخمدان کردن
pods
U
تخمدان نیام
ovarian
U
مربوط به تخمدان
matrices
U
شکم تخمدان
pod
U
تخمدان نیام
scalpel
U
چاقوی کالبد شکافی
keratome
U
چاقوی قرینه شکافی
scalpels
U
چاقوی کالبد شکافی
keratotome
U
چاقوی قرنیه شکافی
inferior ovary
U
تخمدان پایین افتاده
ootheca
U
تخمدان سوسک هاگذان
monostylous
U
دارای یک ساقه تخمدان
hypogynous
U
واقع در زیر تخمدان
vulvar
U
دارای شکافی شبیه فرج
vulval
U
دارای شکافی شبیه فرج
vulvate
U
دارای شکافی شبیه فرج
epigynous
U
واقع بروی تخمدان برمادگی
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
encyst
U
در کیسه یا تخمدان قرار دادن
To spilt hair . To make a fine distinction .
U
مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
postmortem
U
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
hack
U
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
hacked
U
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
balacava
U
پوشش ضد اتش سر و گردن با شکافی جلو صورت
hacks
U
شکافی که بر اثربیل زدن یا شخم زده ایجادمیشود
legumen
U
حبه لوبیا و باقلاو مانند انها تخمدان
lodicule
U
یکی از دو پایه غشاء نازک تخمدان گیاهان
embrasure
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures
U
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
palmatifid
U
دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
geld
U
بی تخمدان کردن محروم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com