English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exhaust U تخلیه کردن خروج
exhausts U تخلیه کردن خروج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
evacuating U تخلیه کردن
drain U تخلیه کردن
evacuates U تخلیه کردن
evacuated U تخلیه کردن
to offload U تخلیه کردن
drains U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
evacuate U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
unloads U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
unload U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
disembarked U تخلیه کردن
disembarking U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
disembarkation U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
to block and bleed [valve] U مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
defecated U تخلیه کردن شکم
diffusion U تخلیه کردن بافشار
defecate U تخلیه کردن شکم
road clearance U تخلیه کردن جاده
defecating U تخلیه کردن شکم
defecates U تخلیه کردن شکم
degasify U تخلیه کردن گاز
evacuates U تخلیه مزاج کردن
evacuated U تخلیه مزاج کردن
evacuating U تخلیه مزاج کردن
evacuate U تخلیه مزاج کردن
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
clearance U پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
corona U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas U تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
exit U خروج
emersion U خروج
egression U خروج
egress U خروج
outgo U خروج
exhaust U خروج
leakage or breakage U خروج
prolapsus U خروج
emission U خروج
propulsion U خروج
exits U خروج
exodus U خروج
exhausts U خروج
emissions U خروج
order off U حکم خروج
electron affinity U انرژی خروج
ejaculating U خروج منی
spurted U خروج ناگهانی
eccentricity U خروج از مرکز
spurt U خروج ناگهانی
spermatism U خروج منی
log off U خروج از سیستم
order off the field U حکم خروج
eccentricities U خروج از مرکز
eccentricities U خروج از مرکزیت
debouch U راه خروج
debouchment U خروج ازتنگنا
eccentricity U خروج از مرکزیت
defecation U خروج مدفوع
transpiration U خروج نفوذ
ejaculates U خروج منی
spurting U خروج ناگهانی
ejaculated U خروج منی
dump valve U شیر خروج
ejaculate U خروج منی
angle of emergence U زاویه خروج
light spill U خروج نور
log out U خروج از سیستم
work function U انرژی خروج
outlet U مجرای خروج
prolapse of the uterus U خروج سیبک
emission U صدور خروج
exhaust valve U شیر خروج
emissions U صدور خروج
exeat U اجازهء خروج
emergency exit U در خروج اضطراری
exhaust velosity U سرعت خروج
exit point U نقطه خروج
capital outflow U خروج سرمایه
out flow of capital U خروج سرمایه
outages U راه خروج
outage U راه خروج
ingress and egress U دخول و خروج
outlets U مجرای خروج
spurts U خروج ناگهانی
emergency exit U خروج اضطراری
blow out U خروج ناگهانی
logout U خروج از سیستم
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
gas tight U مانع خروج گاز
shells U برنامه خروج موقت
exhausts U خروج گاز یابخار
exophthalmos U خروج تخم چشم
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
shell U برنامه خروج موقت
inner work function U انرژی خروج درونی
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
fifo U خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
shelling U برنامه خروج موقت
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
out flow of labor U خروج نیروی کار
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
eccentricity of the load U خروج از مرکزیت بار
exhaust U خروج گاز یابخار
undoubling U خروج از دوبلگی شطرنج
outer work function U انرژی خروج بیرونی
steam tight U مانع خروج بخار
exhaust pipe U لوله خروج بخار یا دود
choke ring U حلقه مانع خروج گاز
gangway U محل ورود و خروج از ناو
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
obturator U الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
gangways U محل ورود و خروج از ناو
ne exeat regno U دستور عدم خروج از مملکت
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
spermatorrhoea U خروج منی بدون اراده احتلام
port of exit U مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit road U راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exits U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy U برش مثانه برای خروج سنگ
muzzle energy U نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
unstuffing U تخلیه
evacuation U تخلیه
depletion U تخلیه
LSD U تخلیه
discharged U تخلیه
discharges U تخلیه
discharge U تخلیه
unloading U تخلیه
disembarkation U تخلیه
exhausts U تخلیه
stripping U تخلیه
exhaust U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
evacuating U تخلیه
evacuated U تخلیه
emptying U تخلیه
evacuates U تخلیه
evacuate U تخلیه
turbostarter U استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharging berth U اسکله تخلیه
discharging wharf U اسکله تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
undulatory discharge U تخلیه مواج
flaming discharge U تخلیه مشتعل
defecation U تخلیه شکم
discharge gate U دریچه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
discharge velocity U سرعت تخلیه
neural discharge U تخلیه عصبی
catharsis U تخلیه هیجانی
discharge of chips U تخلیه براده ها
discharge opening U راهگاه تخلیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com