English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
air evacuation U تخلیه مواضع از راه هوا
dispositions U مواضع
cargo outturn message U پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
position area U منطقه مواضع
consolidation of position U تحکیم مواضع
evacuation U تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
break through U نفوذکردن در مواضع دشمن
consolidation of position U تکمیل ارایش مواضع
long leg U یکی از مواضع توپگیر پشت میله ها
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . U توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
pervertible U ازراه در رو
encouragingly U ازراه تشویق
intuitively U ازراه برهانی
interrogatively U ازراه پرسش
paraphrastically U ازراه تفسیر
offensively U ازراه تهاجم
interposingly U ازراه مداخله
inquiringly U ازراه استفسار
demonstratively U ازراه اثبات
gymnastically U ازراه ورزش
heretically U ازراه رفض
posteriori U ازراه استقرار
inferentially U ازراه استنباط
intuitively U ازراه کشف
inquiringly U ازراه بازجویی
foully U ازراه خیانت
by sea U ازراه دریا
diagnostically U ازراه تشخیص
by indirection U ازراه تقلب
by ear U ازراه گوش
by courtesy U ازراه التفات
catechist U ازراه پرسش
introspectively U ازراه خودنگری
intuitively U ازراه انتقال
controversially U ازراه مباحثه
exegetically U ازراه تفسیر
algebraically U ازراه جبر
conjugally U ازراه زناشویی
catechization U ازراه سئوال وجواب
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
philosophically U ازراه حکمت دوستی
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
glozingly U ازراه عیب پوشی
basophobia U هراس ازراه رفتن
inferentially U ازراه نتیجه گیری
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
long distance U ازراه دور تلفن کردن
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
cargo outturn report U گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
emptying U تخلیه
landing, storage, delivery U تخلیه
disembarkation U تخلیه
exhaust U تخلیه
exhausts U تخلیه
unloading U تخلیه
discharge U تخلیه
evacuate U تخلیه
depletion U تخلیه
stripping U تخلیه
unstuffing U تخلیه
LSD U تخلیه
discharges U تخلیه
evacuated U تخلیه
evacuates U تخلیه
evacuation U تخلیه
discharged U تخلیه
evacuating U تخلیه
discharging berth U اسکله تخلیه
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
discharge chute U سرسره تخلیه
discharge cock U شیر تخلیه
discharging wharf U اسکله تخلیه
disruptive discharge U تخلیه جرقهای
drain plug U پیچ تخلیه
education pipe U لوله تخلیه
disembarkation U تخلیه کردن
discharge velocity U سرعت تخلیه
electric discharge U تخلیه الکتریکی
discharge pressure U فشار تخلیه
discharge opening U مجرای تخلیه
discharge nozzle U فواره تخلیه
discharge opening U راهگاه تخلیه
undulatory discharge U تخلیه مواج
discharge head U ارتفاع تخلیه
discharge gate U دریچه تخلیه
discharge end U محل تخلیه
discharge end U سمت تخلیه
discharge conveyor U نوار تخلیه
discharge voltage U ولتاژ تخلیه
discharge currect U جریان تخلیه
discharge valve U سوپاپ تخلیه
discharge spout U ناودانه ی تخلیه
discharge resistance U مقاومت تخلیه
discharge recorder U تخلیه نگار
clearing out [of a place] U تخلیه [فضایی]
to offload U تخلیه کردن
medical evacuation U تخلیه پزشکی
relief well U چاه تخلیه
residual discharge U تخلیه مانده
impulse discharge U تخلیه ضربهای
road clearance U تخلیه جاده
oscillating discharge U تخلیه مواج
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
rotary discharger U تخلیه گر گردان
high rate discharge U تخلیه شدید
point discharge U تخلیه نقطهای
internal discharge U تخلیه داخلی
ozone depletion U تخلیه اوزون
medical evacuation U تخلیه بهداری
main discharge U تخلیه اصلی
lightning discharge current U جریان تخلیه
lightning discharge U تخلیه اتمسفری
medical evacuation U تخلیه بیماران
medical recovery U تخلیه پزشکی
neural discharge U تخلیه عصبی
non self maintained discharge U تخلیه وابسته
self maintained discharge U تخلیه ناوابسته
site clearance U تخلیه کارگاه
sluiceway U دهانه تخلیه
evacuant U تخلیه کننده
escape channel U مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge U تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge U تخلیه الکترونها
exhaust chute U ناودان تخلیه
exhaust stroke U مرحله تخلیه
flaming discharge U تخلیه مشتعل
surging discharge U تخلیه نوشی
tipper U تخلیه کننده
glow discharge U تخلیه تابنده
glow discharge U تخلیه تابناک
electrical discharge U تخلیه برقی
evacuate U تخلیه کردن
disembarks U تخلیه کردن
area evacuation U تخلیه منطقهای
disembarking U تخلیه کردن
disembark U تخلیه کردن
bank sluice U دریچه تخلیه
battlefield evacuation U تخلیه پزشکی
quitting U تخلیه خانه
quit U تخلیه خانه
disembarked U تخلیه کردن
blow off U شیر تخلیه
brush discharge U تخلیه جارویی
drains U تخلیه کردن
draining U تخلیه کردن
drained U تخلیه کردن
chain of evacuation U سیستم تخلیه
evacuated U تخلیه کردن
air evacuation U تخلیه هوایی
unloads U تخلیه کردن
unloaded U تخلیه کردن
unload U تخلیه کردن
vacating U تخلیه کردن
vacated U تخلیه کردن
vacate U تخلیه کردن
vacates U تخلیه کردن
catharsis U تخلیه هیجانی
evacuating U تخلیه کردن
abreaction U تخلیه هیجانی
evacuates U تخلیه کردن
discharge of chips U تخلیه براده ها
drain U تخلیه کردن
depletion barrier U ناحیه تخلیه
discharges U تخلیه الکتریکی
depletion area U ناحیه تخلیه
depopulation U تخلیه جمعیت
cooling water discharge U تخلیه اب سرد
corollary discharge U تخلیه تبعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com