Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
decking
U
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
panel formwork
U
تخته قالب بندی بتن
zone bits
U
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
flag stones
U
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
roller bandage
U
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
basic type single tier formwork
U
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
drivers
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
style sheet
U
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد
differential laser gyro
U
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
formatting
U
قالب بندی
form work
U
قالب بندی
formwork
U
قالب بندی
initialization
U
قالب بندی
shuttering
U
تخته بندی
planking
U
تخته بندی
scaffolds
U
تخته بندی
wainscoting
U
تخته بندی
scaffold
U
تخته بندی
lathing
U
تخته بندی
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
formwork with vacuum chambers
U
قالب بندی با خلاء
formats
U
قالب بندی کردن
reformat
U
قالب بندی مجدد
format
U
قالب بندی کردن
face fromwork
U
قالب بندی نهائی
face framework
U
قالب بندی نما
formlining
U
پوشش قالب بندی
format file
U
فایل قالب بندی
form lining
U
پوشش قالب بندی
face formwork
U
قالب بندی نهایی
on screen formating
U
قالب بندی مرئی
off screen formatting
U
قالب بندی نامریی
face formwork
U
قالب بندی نما
physical format
U
قالب بندی فیزیکی
shell formwork
U
قالب بندی غلافی
slip formwork
U
قالب بندی لغزان
space framing
U
قالب بندی فضائی
sliding form
U
قالب بندی کشویی
sheathing
U
تخته بندی قائم
timberwork
U
الوارکاری تخته بندی
patchboard
U
تخته سیم بندی
plugboard
U
تخته سیم بندی
patchboard
U
تخته سرهم بندی
embedded formating command
U
فرمان قالب بندی مندرج
data formatting statements
U
احکام قالب بندی داده ها
formwork at cirved section
U
قالب بندی در سطوح منحنی
logical format
U
قالب بندی یا فرمت منطقی
automatic forming machine
U
دستگاه قالب بندی خودکار
formwork exposed
U
قالب بندی سطوح مرئی
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
frameworks
U
استخوان بندی قالب چهار دیواری
basic type double tier formwork
U
قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
framework
U
استخوان بندی قالب چهار دیواری
high level format
U
فرمت یا قالب بندی سطح بالا
plaster of Paris
U
گچ ویژه شکسته بندی و قالب گیری
boarded
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
corrugated cardboard
U
مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
scaffolds
U
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold
U
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
wall board
U
تخته برای چوبکاری دیوار
pine design
U
طرح درخت کاج
[که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
stepper
U
چیزی که برای پله بکار می رود
putlog
U
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
putlock
U
تیر وتخته روی تخته بندی ساختمان که معماران پا روی ان میگذارند کف چوب بست
draught board
U
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
fucus
U
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us
U
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
boring tubes
U
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
software mointor
U
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
white line
U
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
kickboard
U
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
normal
U
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
part
U
قالب زمان معروف برای ترتیب استاندارد MIDI
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
boast
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasts
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
listerine
U
یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
inoculum
U
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
boasted
U
: خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
excipient
U
مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
gasogene
U
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
balbriggan
U
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
hypodermic syringe
U
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
tailboard
U
تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
fulham
U
طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
stringer
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers
U
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
tiff
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiffs
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
Vxtreme
U
قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
print chart
U
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
tag image file format
U
قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
line ahead
U
کشتی هایی که پشت سر هم میروند
nixie tube
U
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
serinette
U
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
court plume
U
پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
windlass
U
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
check sum
U
جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
buff stick
U
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
gibberish
U
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wetting
U
مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
laniard
U
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
stop bath
U
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
bow compass
U
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
clipboards
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
U
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
laced valley
U
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
hundreds and thousands
U
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
slander
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
z 0
U
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
additions
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
addition
U
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
calliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
caliper
U
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
winching
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
chucks
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winched
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
slandering
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
slanders
U
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
bock
U
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
nundinal letter
U
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
winch
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
chuck
U
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
winches
U
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
list
U
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
fractal
U
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
layers
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layer
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
they rate as tonic drugs
U
انها جزو داروهای نیروبخش بشمار میروند
collagteral trust bonds
U
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
langridge
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
leno
U
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
bolster
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolstered
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
jeweller's putty
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder
U
گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
bolsters
U
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrage
U
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster
U
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
whitebait
U
ماهی کوچک که بهعنوان طعمهی ماهیگیری بهکار میروند
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
strobe
U
سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
cyaniding
U
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com