Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unpopulated
U
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
populates
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
For the time being. At peresent. presently.
U
درحال حاضر
at the present moment
U
درحال حاضر
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
at this stage
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
at this time
<adv.>
U
درحال حاضر
[عجالتا]
[اکنون ]
[فعلا]
port
U
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
populates
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populating
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
populate
U
پر کردن سوکت روی مدار چاپ شده با قط عات
pinned
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
U
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
There are no vacancies at the hotel.
U
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد
dense index
U
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
breadboard
U
تخته مدار
circuit board
U
تخته مدار
linear
U
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
list
U
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
printed circuit board
U
تخته مدار چاپی
motherboard
U
تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
jumper
U
اتصال موقت روی تخته مدار
jumpers
U
اتصال موقت روی تخته مدار
emptiest
U
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier
U
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptied
U
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty
U
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties
U
یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
expansion interface
U
تخته مدار که به یک فردامکان میدهد تا گردانندههای دیسک
fully
U
تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
pcb
U
Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
microcomputer
U
ریزکامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپ شده هستند
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
logic
U
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
micro
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
multilayer
U
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
micros
U
ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
boarded
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
fifo
U
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
microcomputer
U
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
point
U
نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
pounce
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pouncing
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounces
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
pounced
U
درحال خیز درحال حمله با چنگال باچنگال ربودن
micros
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro
U
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
simm
U
تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
duplexes
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
U
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
peripheral slots
U
شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
prepare for action
U
حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
surface mount technology
U
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
He that blows in the dust fills his eyes.
<proverb>
U
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless.
U
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
triad
U
سه عنصری
triads
U
سه عنصری
elemental
U
عنصری
elementarism
U
عنصری نگری
tetrad
U
چهار عنصری
elemental analysis
U
تجزیه عنصری
scalar
U
ماتریس یک عنصری
blankest
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank
U
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
elemental analysis
U
فراکافت عنصری
[شیمی]
elemental analysis
U
آنالیز عنصری
[شیمی]
stopboard
U
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
he is second to none
U
دومی ندارد بالادست ندارد
transmutation
U
تبدیل عنصری بعنصر دیگری
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
service element
U
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
dyad
U
اتم یامولکول یا عنصری که از دوواحد تشکیل شده است
socket
سوکت
composite circuit
U
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
fuse socket
سوکت فیوز
switching
U
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet
U
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
vacancy
U
محل خالی جای خالی
vacancies
U
محل خالی جای خالی
silicon
U
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
plywood
U
تخته لایی تخته چند لا
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
notice board
U
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
adapter
U
اجازه نصب در سوکت میدهد
unplugging
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug
U
خارج کردن دو شاخه از سوکت
cords
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
cord
U
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
manspace
U
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
mask design
U
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
panel
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
panels
U
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
pin
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plugging
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
communication
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
plugs
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plug
U
ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
pinning
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
plugs
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plugging
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
user
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
plug
U
اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
firing circuit
U
مدار چاشنی مدار انفجار
powder train
U
مدار خرج مدار باروت
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
one hook
U
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
polarized
U
ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
plank
U
تخته تخته کردن
NIC
U
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
feverous
U
درحال تب
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
amort
U
درحال مرگ
reelingly
U
درحال تلوتلو
sejant
U
درحال جلوس
suspensive
U
درحال تعلیق
suspensive
U
درحال توقف
dormant
U
درحال کمون
perdue
U
درحال کمین
to be on the grin
U
درحال پوزخندبودن
functioning
U
درحال کار
kissing kind
U
درحال اشتی
in child birth
U
درحال زایمان
high water
U
دریا درحال مد
ongoing
U
درحال پیشرفت
dying
U
درحال نزع
moribund
U
درحال نزع
aglow
U
درحال اشتعال
on one's knees
U
درحال خضوع
nascent
U
درحال تولد
perlexedly
U
درحال اشفتگی
latent
U
درحال کمون
shiveringly
U
درحال لرز
in a wrought up state
U
درحال عصبانی
perdu
U
درحال کمین
suspense
U
درحال تعلیق
on the boil
U
درحال جوشیدن
on stream
U
درحال فعالیت
station
U
جا درحال سکون
struck
U
درحال اعتصاب
stations
U
جا درحال سکون
stationed
U
جا درحال سکون
amok
U
درحال جنون
blushingly
U
درحال شرمندگی
hang up
U
درحال معلق ماندن
saleintiant
U
درحال جست وخیز
hang-up
U
درحال معلق ماندن
hang-ups
U
درحال معلق ماندن
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
in one's cups
U
درحال میگساری و مستی
pounce
U
درحال حمله با پنجه
pouncing
U
درحال حمله با پنجه
sacking
U
درحال یورش وچپاول
rising
U
درحال ترقی یا صعود
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
saleint
U
درحال جست وخیز
pounces
U
درحال حمله با پنجه
hover
U
درحال توقف پر زدن
pounced
U
درحال حمله با پنجه
hovered
U
درحال توقف پر زدن
about to do something
<idiom>
U
درحال انجام کاری
hovers
U
درحال توقف پر زدن
jump kick
U
شوت درحال پرش
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
enrapture
U
درحال جذبه انداختن
enravish
U
درحال جذبه انداختن
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
tranquil
U
بی جنبش درحال سکون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com