Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
colluvim
U
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
froe
U
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
joggles
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggle
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggled
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
joggling
U
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره
stele
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela
U
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
rolled gold bracelet
U
دست بند طلایی
[غلتیده ]
behind the times
<idiom>
U
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
lithoprint
U
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
stopboard
U
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
daughter board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
plywood
U
تخته لایی تخته چند لا
planking
U
تخته پوشی تخته بندی
notice board
U
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board
U
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank
U
تخته تخته کردن
NIC
U
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
stony
U
سنگی
barrier reef
U
سد اب سنگی
monolithic
U
تک سنگی
lithoid
U
سنگی
rock fill dam
U
سد سنگی
petrolsal
U
سنگی
clapper bridge
U
پل سنگی
petrous
U
سنگی
lithic
U
سنگی
stoney
U
سنگی
equiponderance
U
هم سنگی
petrean
U
سنگی
eolith
U
اسکله سنگی
rock salt
U
نمک سنگی
lithograph
U
چاپ سنگی
lithographs
U
چاپ سنگی
paleolithic
U
پارینه سنگی
paleolithic
U
دیرینه سنگی
Stone Age
U
پارینه سنگی
cordon
U
ازاره سنگی
mesolithic
U
میانه سنگی
concretion
U
سنگی شدن
bracket
U
کژ پشت سنگی
gabion
U
تور سنگی
stonework
U
ساختمان سنگی
layer of rock
U
طبقه سنگی
lithographic print
U
چاپ سنگی
polyantography
U
چاپ سنگی
Lantern-cross
U
صلیب سنگی
layer of rock
U
لایه سنگی
autography
U
چاپ سنگی
stone work
U
کار سنگی
rock wash
U
پوشش سنگی
stone lining
U
پوشش سنگی
stone lining
U
روکش سنگی
cordons
U
ازاره سنگی
lithography
U
چاپ سنگی
en delit
U
میل ستون سنگی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان سنگی
catapult
[British E]
U
تیر و کمان سنگی
lithography
U
روش چاپ سنگی
hard pan
U
قشر سنگی شده
calcify
U
اهکی یا سنگی کردن
breccia
U
جوش خرده سنگی
dutch stonewall
U
دیوار سنگی هلندی
aggregate
U
کلوخه مصالح سنگی
pertrosal bone
U
استخوان سنگی یاحجری
stone ballast
U
مصالح شکسته سنگی
aggregates
U
کلوخه مصالح سنگی
basaltic stratum
U
لایه سیاه سنگی
boulder well
U
چاه قلوه سنگی
stoning
U
سنگ میوه سنگی
stone
U
سنگ میوه سنگی
stones
U
سنگ میوه سنگی
snowdrift
U
تره تیزک سنگی
snowdrifts
U
تره تیزک سنگی
columnar basalt
U
ستونهای سیاه سنگی
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
checkstone
U
گیره سنگی کوهنوردی
bed rock ledge
U
لایه سنگی کف بستر
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
high cross
U
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
stone work
U
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
Celtic cross
U
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
stonewall formation
U
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
dripstone
U
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
greybeard
U
کوزه سنگی برای باده
aggregate cement ratio
U
نسبت مواد سنگی به سیمان
dry mansory
U
[دیوار سنگی خشکه چین]
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
hermes
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
neolith
U
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal
U
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
stylolite
U
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
dolmen
U
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
paleolith
U
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
plant mix
U
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
his leg rested on a stone
U
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
bedrock
U
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
sisyphus
U
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
acrolith
U
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
muller
U
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
chromolithograph
U
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
reindeer
U
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleolithic
U
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpinned
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin
U
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
the meshes of a sieve mesh
U
در هم افتاده
crest fallen
U
افتاده
ripe
U
جا افتاده
riper
U
جا افتاده
ripest
U
جا افتاده
mellows
U
جا افتاده
mellowing
U
جا افتاده
mellowed
U
جا افتاده
footworn
U
از پا افتاده
whacked
U
از پا افتاده
old hat
U
از مد افتاده
downfallen
U
افتاده
modest
U
افتاده
meek
U
افتاده
elliptic
U
افتاده
mellow
U
جا افتاده
fallen
U
افتاده
low
U
افتاده
unassuming
U
افتاده
whacked
<adj.>
U
از پا افتاده
flagging
U
افتاده
archaic
<adj.>
U
از مد افتاده
out of date
U
از مد افتاده
old fashioned
U
از مد افتاده
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
obsolete
U
ازکار افتاده
copybook
U
پیشپا افتاده
outland
U
دور افتاده
proleptic
U
پیش افتاده
old hat
U
پیش پا افتاده
outstanding
U
عقب افتاده
dowm
U
از کار افتاده
banal
U
پیش پا افتاده
demimonde
U
عقب افتاده
deferred credits
U
درامد پس افتاده
unregarded
U
ازقلم افتاده
unassertive
U
افتاده حال
outstandingly
U
عقب افتاده
tatty
U
پیش پا افتاده
slacks
U
جای افتاده یا شل
back
U
بدهی پس افتاده
backs
U
بدهی پس افتاده
hanging gale
U
اجاره پس افتاده
out-of-date
<idiom>
U
از مد افتاده (دمد)
deferred
U
عقب افتاده
overlapping
U
رویهم افتاده
overlapping
U
روی هم افتاده گی
slack
U
جای افتاده یا شل
slackest
U
جای افتاده یا شل
he fell prone
U
دمر افتاده
deadline
U
از کار افتاده
deadlines
U
از کار افتاده
trite
U
پیش پا افتاده
winded
U
از نفس افتاده
with fingers interlocked
U
با انگشتان در هم افتاده
out of order
U
از کار افتاده
mity
U
کزم افتاده
prostrates
U
بخاک افتاده
prostrating
U
بخاک افتاده
protrudent
U
بیرون افتاده
recluses
U
دور افتاده
noneffective
U
از کار افتاده
not operationally ready
U
از کار افتاده
recluse
U
دور افتاده
hors de combat
U
از کار افتاده
short of breath
U
از نفس افتاده
delayed
U
عقب افتاده
compromised
U
در خطراکتشاف افتاده
compromised
U
به خطر افتاده
lame ducks
U
از کار افتاده
lame duck
U
از کار افتاده
seedy
U
از کار افتاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com