Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
metabolism
U
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms
U
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
polymorph
U
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
biologism
U
اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
wight
U
موجود زنده
biogenic
U
موجد موجود زنده
organisms
U
ترکیب موجود زنده
being
U
موجود زنده شخصیت
organism
U
ترکیب موجود زنده
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
symbiont
U
موجود زنده اجتمای یا همزی
taxis
U
واکنش موجود زنده در برابرگرایش
hydrotaxis
U
واکنش موجود زنده نسبت به اب
abiogenesis
U
ایجاد موجود زنده از موادبی جان
biont
U
واحد مستقل موجود زنده سلول
gamodeme
U
نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
transmigration
U
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
proprioceptive
U
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
On the recent developments he had nothing to say.
U
در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
aquatic organism
U
زیوسته ابزی موجود زنده ابزی
biogenesis
U
تکامل حیات پیدایش حیات
we eat that we may live
U
میخوریم برای اینکه زنده باشیم
There are no tickets available for tonight .
U
بلیط برای امشب موجود نیست
adaptable organism
U
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
biochip
U
تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
shared
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analogues
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogue
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
mock-up
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-ups
U
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
share
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
shares
U
پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
flagellant
U
کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
analogue
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogues
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
current ratio
U
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
chequered
U
دارای تحولات
diastrophism
U
تحولات ارضی زمین
diastrophic
U
مربوط به تحولات زمین
cataclysms
U
تحولات ناگهانی وعمده
cataclysm
U
تحولات ناگهانی وعمده
morphology
U
تاریخ تحولات لغوی
meteorology
U
مبحث تحولات جوی
engram
U
تحولات دائمی هسته سلول
engramme
U
تحولات دائمی هسته سلول
macroevoluyion
U
تحولات عظیم سیر تکامل
upward compatible
U
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible
U
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
best fit
U
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
implied malice
U
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
systems analysis
U
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
induced investment
U
سرمایه گذاری که پاسخگوی تغییرات و تحولات درامد ملی باشد
menu
U
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menus
U
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
valid
U
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
economic determinism
U
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
form
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
intravitam
U
در طی حیات
intravital
U
در طی حیات
vita
U
حیات
brio
U
حیات
alkahest
U
اب حیات
life
U
حیات
diwan
U
حیات
divan
U
حیات
lives
U
حیات
subsistence
U
حیات
wildlife
U
حیات وحش
life giving
U
حیات بخش
life test
U
ازمون حیات
enlivens
U
حیات بخشیدن
enliven
U
حیات بخشیدن
enlivening
U
حیات بخشیدن
vivifier
U
حیات بخش
resurgence
U
تجدید حیات
enlivened
U
حیات بخشیدن
rebirth
U
تجدید حیات
aboveground
U
در قید حیات
alive
U
در قید حیات
vital energy
U
قوه حیات
vitalism
U
حیات گرایی
renascence
U
تجدید حیات
revitalization
U
تجدید حیات
vitalization
U
حیات بخشی
vivification
U
حیات بخشی
resuscitative
U
حیات بخش
vivific
U
دارای حیات
vivific
U
حیات بخش
staff of life
U
مایه حیات
base-court
U
حیات بیرونی
life force
U
نشاط حیات
reanimate
U
حیات تازه بخشیدن
countenance
[encourage]
U
حیات تازه بخشیدن
viability
U
امکان ادامه حیات
encourage
U
حیات تازه بخشیدن
elate
U
حیات تازه بخشیدن
embolden
U
حیات تازه بخشیدن
To be in the land of the living .
U
درقید حیات بودن
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
vitalism
U
اعتقاد به اصالت حیات
biotic
U
مربوط به حیات وزندگی
endemic wildlife
U
حیات وحش بومی
hearten
U
حیات تازه بخشیدن
unregenerate
U
دوباره حیات نیافته
biocid
U
زیست کش مانع حیات
unregenerated
U
دوباره حیات نیافته
reanimate
U
حیات تازه بخشیدن
renascent
U
تجدید حیات کننده
refuges
U
اواره گاه حیات وحش
To the end of time.
U
حیات ابد (زندگی جاویدان )
antibiotic
U
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
refuge
U
اواره گاه حیات وحش
antibiotics
U
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
revivification
U
تجدید حیات رونق تازه
biocid
U
قاطع حیات کشنده حشرات
reviver
U
تجدید حیات کننده بهوش اورنده
biologic
U
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
refocillate
U
تجدید حیات کردن بخود اوردن
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
advancement
U
سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio
U
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
coiner
U
زنده
livelier
U
زنده
lighthearted
U
زنده دل
live bearing
U
زنده زا
liveliest
U
زنده
freshest
U
زنده
cheerful
<adj.>
U
زنده دل
lively
U
زنده
plaster of Paris
U
گچ زنده
lively
<adj.>
U
دل زنده
dashing
U
زنده دل
alacritous
U
زنده
vivific
U
زنده
life full
U
سر زنده
fresh-
U
زنده
fresh
U
زنده
live
U
:زنده
quick
U
زنده
animate
U
زنده
quicker
U
زنده
quickest
U
زنده
animates
U
زنده
skylarker
U
زنده دل
full of life
U
سر زنده
cheerful
<adj.>
U
دل زنده
genial
<adj.>
U
دل زنده
live
U
زنده
biogen
U
زنده زا
living
U
زنده
dapper
U
زنده دل
lived
U
:زنده
lived
U
زنده
vivid
U
زنده
viviparous
U
زنده زا
above ground
U
زنده
alive
U
زنده
biotic
U
زنده
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
disposal
U
موجود
in store
U
موجود
available
U
موجود
existing
U
موجود
life
U
موجود
stocked
U
موجود
lives
U
موجود
inesse
U
موجود
bound
U
موجود
existent
U
موجود
on hand
U
موجود
handy
U
موجود
to the fore
U
موجود
going
U
موجود
stock
U
موجود
entities
U
موجود
handiest
U
موجود
entity
U
موجود
handier
U
موجود
extant
U
موجود
wanener
U
شب زنده دار
biomass
U
توده زنده
wake
U
شب زنده داری
lived
U
زنده بودن
surviving
U
زنده ماندن
survivors
U
زنده ماندگان
survives
U
زنده ماندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com