English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kinesiological analysis U تحلیل حرکت شناختی بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kinesiological principle U اصول حرکت شناختی بدن
ecological equilibrum U همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
cost benefit analysis U تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
cognitive U شناختی
technologically U فن شناختی
technological U فن شناختی
criminological U جرم شناختی
mythological U اسطوره شناختی
phenomenological U پدیدار شناختی
cognitive system U نظام شناختی
philologically U زبان شناختی
ecological factor U همگربوم شناختی
epistemological U معرفت شناختی
methodological U روش شناختی
cognitive style U سبک شناختی
petrological U سنگ شناختی
esthetic U زیبایی شناختی
morphological U ریخت شناختی
aesthetically U زیبایی شناختی
phonetic U اوا شناختی
pathological U اسیب شناختی
ecological change U تغییربوم شناختی
biological U زیست شناختی
ecologically U بوم شناختی
ecological U بوم شناختی
biologically U زیست شناختی
neurological U عصب شناختی
acoustic U صوت شناختی
aesthetic U زیبایی شناختی
sociological U جامعه شناختی
geological U زمین شناختی
cognitive schema U طرحواره شناختی
cognitive dissonance U ناهماهنگی شناختی
cognitive consonance U هماهنگی شناختی
cognitive map U نقشه شناختی
biologism U زیست شناختی نگری
acoustic investigation U جستار صوت شناختی
neuropsychology U روانشناسی عصب شناختی
graphopathology U اسیب شناسی خط شناختی
ecological factor U سازه بوم شناختی
cosmological principal U اصل کیهان شناختی
cosmological model U مدل کیهان شناختی
cosmological constant U ثابت کیهان شناختی
genetic engineering U مهندسی زاد شناختی
ecological architecture U معماری بوم شناختی
biological control U کنترل زیست شناختی
ethnopsychology U روانشناسی قوم شناختی
ecological change U دگرگونی بوم شناختی
ecological equivalent U هم ارزی بوم شناختی
ecological backlash U وازنش بوم شناختی
ecological nich U زیستخوان بوم شناختی
psychobiology U روانشناسی زیست شناختی
ecological realized natality U زه و زاد بوم شناختی
ecological process U فرایند بوم شناختی
ecological unit U یگان بوم شناختی
preferred cognitive mode U شیوه شناختی مرجح
ecological distance U فاصله بوم شناختی
ecological constallation U برج بوم شناختی
ecological mortality U مرگ و میر بوم شناختی
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
biodegraability U قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
analysis U تحلیل
comsumption U تحلیل
analyzer U تحلیل گر
analysts U تحلیل گر
analyst U تحلیل گر
corrosion U تحلیل
resolutions U تحلیل
absorbency U تحلیل
marasmic U تحلیل رو
erosion U تحلیل
resolution U تحلیل
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
assimilate U تحلیل رفتن
fault analysis U تحلیل عیب
sales analysis U تحلیل فروش
analyzed U تحلیل کردن
emaciate U تحلیل رفتن
assimilated U تحلیل رفتن
assimilates U تحلیل رفتن
quantitative analysis U تحلیل مقداری
operation analysis U تحلیل عملکرد
factor analysis U تحلیل عاملی
analyzing U تحلیل کردن
analyzes U تحلیل کردن
path analysis U تحلیل مسیر
analysing U تحلیل کردن
profile analysis U تحلیل نیمرخ
prosternation U تحلیل نیرو
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
regression analysis U تحلیل برگشت
qualitative analysis U تحلیل کیفی
income analysis U تحلیل درامد
quantitative analysis U تحلیل کمی
erosion U تحلیل تدریجی
regression analysis U تحلیل رگرسیون
research and analysis U تجزیه و تحلیل
economic analysis U تحلیل اقتصادی
trend analysis U تحلیل روند
analyses U تحلیل کردن
analysed U تحلیل کردن
analyse U تحلیل کردن
probability analysis U تحلیل احتمالات
exhausted U تحلیل رفته
resolutive U تحلیل برنده
transactional analysis U تحلیل تبادلی
assimilating U تحلیل رفتن
ego analysis U تحلیل خود
handwriting analysis U تحلیل دستخط
fiddle away U تحلیل بردن
systems analysis U تحلیل سیستم
systems analysis U تحلیل سیستم ها
systems analyzer U تحلیل گر سیستم
task analysis U تحلیل تکلیف
syntactical analysis U تحلیل نحوی
lithotripsy U خردسازی یا تحلیل
statistical analysis U تحلیل اماری
job analysis U تحلیل شغلی
systems analyst U تحلیل گر سیستم
system analyst U تحلیل گر سیستم
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
logic analysis U تحلیل منطقی
lexical analysis U تحلیل لغوی
lysis U تحلیل کافتن
strode analysis U تحلیل ضربهای
marginal analysis U تحلیل نهائی
system analysis U تحلیل سیستم
system analysis U تحلیل سازگان
mental analysis U تحلیل ذهنی
analysis U تحلیل کاوش
stub U تحلیل بردن
stubbed U تحلیل بردن
group analysis U تحلیل گروه
stubbing U تحلیل بردن
stubs U تحلیل بردن
graphic analysis U تحلیل نگارهای
narcoanalysis U تحلیل تخدیری
network analysis U تحلیل شبکه
motion analysis U تحلیل حرکات
hypnoanalysis U تحلیل هیپنوتیسمی
incide U تحلیل بردنlooper
static analysis U تحلیل استاتیک
static analysis U تحلیل ایستا
stability analysis U تحلیل ثبات
analysis U تجزیه و تحلیل
analysis U تحلیل جداگری
item analysis U تحلیل پرسش
indifference analysis U تحلیل بی تفاوتی
incorrodible U غیرقابل تحلیل
frequency analysis U تحلیل بسامدی
benefit cost analysis U تحلیل فایده
atrophy U تحلیل رفتن
analysand U تحلیل شونده
daseinanalyse U تحلیل وجودی
existential analysis U تحلیل وجودی
analitics U علم تحلیل
cluster analysis U تحلیل خوشهای
data analysis U تحلیل داده ها
criterion analysis U تحلیل ملاک
active analysis U تحلیل فعال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com