Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
security countermeasures
U
اقدامات حفافتی پیش بینیهای حفافتی
final protective line
U
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
protective
U
حفافتی
protective barrier
U
سد حفافتی
protective deck
U
پل حفافتی نا
protective cover
U
پوشش حفافتی
protective coloring
U
رنگینگی حفافتی
protect bit
U
ذره حفافتی
preventive measure
U
اندازه حفافتی
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
security program
U
برنامه حفافتی
mimetism
U
تقلید حفافتی
guard
U
نرده حفافتی
guarding
U
نرده حفافتی
guards
U
نرده حفافتی
protective fire
U
اتش حفافتی
protective ground
U
زمینه حفافتی
protective measure
U
اندازه حفافتی
shielding effect
U
اثر حفافتی
shielding parameter
U
پارامتر حفافتی
preventive
U
ماده حفافتی
security files
U
فایلهای حفافتی
security countermeasures
U
پیشگیریهای حفافتی
security controls
U
کنترلهای حفافتی
shielding constant
U
ثابت حفافتی
protective pitching
U
سنگریز حفافتی
rock facing
U
سنگریز حفافتی
protective earthing
U
زمین کردن حفافتی
bed beaching
U
سنگ چین حفافتی کف
firepower umberella
U
چتر حفافتی اتش
final protective fires
U
اخرین اتشهای حفافتی
pitching
U
فکافته سنگچین حفافتی
security council
U
شورای حفافتی یکان
granfather file
U
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
safeguards
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
seapainter
U
طناب حفافتی قایق ناو
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguard
U
قفل حفافتی یا تامین دار
protective
U
زره حفافتی محافظت کننده
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
interlocking
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked
U
وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
apron
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
U
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
transfer equipment
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
acoutrement
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
rigs
U
تجهیزات
rigged
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
radar equipment
U
تجهیزات رادار
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
handling equipment
U
تجهیزات بار
plant
U
تجهیزات کارگاه
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
output equipment
U
تجهیزات خروجی
plants
U
تجهیزات کارگاه
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
outfit
U
تجهیزات حفاری
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
outfits
U
تجهیزات حفاری
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
mobilization
U
تجهیزات قوا
war material
U
تجهیزات جنگی
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
technical equipment
U
تجهیزات فنی
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
critical materials
U
تجهیزات مهم
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
U
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime
U
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem
U
Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer
U
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com