Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lipolysis
U
تجزیه وتحلیل چربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
break down
<idiom>
U
تجزیه وتحلیل
analytics
U
علم تجزیه وتحلیل
self analysis
U
تجزیه وتحلیل خویشتن
SAS
U
سیستم تجزیه وتحلیل اماری
histoloysis
U
تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
chromatolysis
U
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول
system analysis
U
روش تجزیه وتحلیل جریان کار
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
effectiveness clock
U
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
lipoma
U
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fattest
U
چربی چربی دار
fats
U
چربی چربی دار
fat
U
چربی چربی دار
fatter
U
چربی چربی دار
self analytical
U
تجزه وتحلیل کننده خویشتن خود شناس
biologism
U
اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
meager
U
بی چربی
lubricous
U
چربی
oils
U
چربی
fat
U
چربی
oiliness
U
چربی
oil
U
چربی
thins
U
کم چربی
adiposeness or diposity
U
چربی
oiling
U
چربی
meagre
U
بی چربی
lipide
U
چربی
myelin
U
چربی پی
greasy
U
چربی
greased
U
چربی
grease
U
چربی
lipid
U
چربی
thinnest
U
کم چربی
thin
U
کم چربی
fatless
U
بی چربی
fats
U
چربی
greasing
U
چربی
greasily
U
با چربی
fattest
U
چربی
fatter
U
چربی
greasiness
U
چربی
thinned
U
کم چربی
thinners
U
کم چربی
fatness
U
چربی
creaminess
U
چربی
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
suint
U
چربی پشم
casein
U
پنیر بی چربی
wool grease
U
چربی پشم
comedo
U
چربی دانه
skim milk
U
شیر بی چربی
leather head
U
چربی دانه
grease trap
U
چربی گیر
sebaceous
U
چربی دار
wool fat
U
چربی پشم
vegtable fat
U
چربی گیاهی
adipose tissue
U
بافت چربی
aliphatic
U
چربی دار
lipuria
U
چربی در پیشاب
lipotropic
U
چربی سوز
lipophilic
U
چربی گرای
lipophilic
U
چربی دوست
lipomatous
U
چربی مانند
whipping cream
U
خامهی پر چربی
flense
U
چربی گرفتن از
fattiness
U
خاصیت چربی
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
lipoid
U
شبه چربی
animal fat
U
چربی حیوانی
adipocere
U
چربی لاش
adipic
U
وابسته به چربی
greasing
U
روغن چربی
greased
U
روغن چربی
blackhead
U
چربی دانه
grease
U
روغن چربی
degreasing
U
اب کردن چربی
grease trap
U
بازیابی چربی
blackheads
U
چربی دانه
lard
U
چربی خوک
fatty
U
چربی مانند
emulsions
U
ذرات چربی دراب
blobber
U
چربی یاپیه نهنگ
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
greasily
U
به شکل روغن یا چربی
saturated fat
U
چربی اشباع شده
emulsion
U
ذرات چربی دراب
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
saturated fats
U
چربی اشباع شده
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
fatback
U
چربی پشت خوک
unsaturated fat
U
چربی اشباع نشده
spectrophotometry
U
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
blubbering
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubber
U
چربی اوردن هایهای گریستن
lard
U
گوشت خوک چربی زدن
blubbered
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers
U
چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat
U
پلی چربی اشباع نشده
butyrometer
U
الت سنجش چربی شیر
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
I clinched a lucrative deal.
U
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lanoloin
U
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
pate de foie gras
U
خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greased
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope
U
شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
grease
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greasing
U
روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
suet
U
چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
lipide
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
myelin sheath
U
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
lipotropic
U
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipid
U
مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
In the long run fatty food makes your arteries clog up.
U
در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
glycogenesis
U
تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
decoupling
U
تجزیه
decomposition
U
تجزیه
parsing
U
تجزیه
dialysis
U
تجزیه
catalysis
U
تجزیه
break down
U
تجزیه
resolutions
U
تجزیه
resolution
U
تجزیه
dissociation
U
تجزیه
analyzer
U
تجزیه گر
cracking
U
تجزیه
dissection
U
تجزیه
anatomies
U
تجزیه
anatomy
U
تجزیه
disintegration
U
تجزیه
separate
U
تجزیه
sequestration
U
تجزیه
shake down
U
تجزیه
decay
U
تجزیه
decayed
U
تجزیه
severance
U
تجزیه
decaying
U
تجزیه
decays
U
تجزیه
dissolution
U
تجزیه
separates
U
تجزیه
separated
U
تجزیه
break up
U
تجزیه
analysis
U
تجزیه
breaks
U
تجزیه
break
U
تجزیه
segregation
U
تجزیه
separation
U
تجزیه
separations
U
تجزیه
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
fractionating column
U
ستون تجزیه
fibrinolysis
U
تجزیه فیبرین
irrefrangible
U
غیرقابل تجزیه
gas analysis
U
تجزیه گاز
irresolvable
U
تجزیه ناپذیر
inverse segregation
U
تجزیه وارونه
elution analysis
U
تجزیه شویشی
elemental analysis
U
تجزیه عنصری
electron decay
U
تجزیه الکترون
frequency analysis
U
تجزیه فرکانس
frequency analysis
U
تجزیه هارمونی ها
indiscerptibility
U
تجزیه ناپذیری
image resolution
U
تجزیه تصویر
job analysis
U
تجزیه کار
hydrolyze
U
تجزیه شدن
infrangible
U
تجزیه ناپذیر
ionization
U
تجزیه اتمها
homolysis
U
تجزیه شیمیایی
inseparability
U
تجزیه ناپذیری
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
gasometry
U
تجزیه گازی
photodecomposition
U
تجزیه نوری
study
U
تجزیه کردن
dissect
[analyse]
U
تجزیه کردن
assay
U
تجزیه کردن
analyze
[American]
U
تجزیه کردن
analyse
[British]
U
تجزیه کردن
volumetric analysis
U
تجزیه حجمی
evaluate
U
تجزیه کردن
survey
U
تجزیه کردن
scrutinize
U
تجزیه کردن
look into
U
تجزیه کردن
investigate
U
تجزیه کردن
inspect
U
تجزیه کردن
explore
U
تجزیه کردن
examine
U
تجزیه کردن
enquire into
U
تجزیه کردن
check
U
تجزیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com