English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
motion analysis U تجزیه حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
analysis U تجزیه
disintegration U تجزیه
dissociation U تجزیه
separation U تجزیه
segregation U تجزیه
separations U تجزیه
severance U تجزیه
decayed U تجزیه
dissolution U تجزیه
decaying U تجزیه
decays U تجزیه
decoupling U تجزیه
anatomies U تجزیه
sequestration U تجزیه
shake down U تجزیه
decay U تجزیه
dialysis U تجزیه
parsing U تجزیه
decomposition U تجزیه
catalysis U تجزیه
anatomy U تجزیه
dissection U تجزیه
separated U تجزیه
break down U تجزیه
cracking U تجزیه
break up U تجزیه
breaks U تجزیه
break U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
resolutions U تجزیه
resolution U تجزیه
separates U تجزیه
separate U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
irresolvable U تجزیه ناپذیر
partings U تقسیم تجزیه
parting U تقسیم تجزیه
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
separatist U تجزیه طلب
decomposable U قابل تجزیه
refraction U تجزیه انحراف
analyze U تجزیه کردن
analytical chemistry U شیمی تجزیه
ionization U تجزیه اتمها
inverse segregation U تجزیه وارونه
job analysis U تجزیه کار
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
segregative U تجزیه طلب
secessionism U تجزیه طلبی
separator U دستگاه تجزیه
gasometry U تجزیه گازی
gas analysis U تجزیه گاز
decomposer U تجزیه کننده
market segmentation U تجزیه بازار
microcomoser U تجزیه کننده
indissoluble U تجزیه نا پذیر
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
capillarity analysis U تجزیه مویینهای
analytical balance U ترازوی تجزیه
parse tree U درخت تجزیه
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
homolysis U تجزیه شیمیایی
analyse U تجزیه کردن
hydrolyze U تجزیه شدن
prescind U تجزیه کردن
quantitative analysis U تجزیه کمی
qualitative analysis U تجزیه چونی
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
qualitative analysis U تجزیه کیفی
analysed U تجزیه کردن
proximate analysis U تجزیه گروهی
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
analyzing U تجزیه کردن
analyses U تجزیه کردن
analysing U تجزیه کردن
analyzes U تجزیه کردن
image resolution U تجزیه تصویر
indiscerptibility U تجزیه ناپذیری
analysis U تجزیه و تحلیل
parser U تجزیه کننده
parting of metals U تجزیه فلزات
analitics U علم تجزیه
photodecomposition U تجزیه نوری
analitical U مربوط به تجزیه
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
isolation U تجزیه جداسازی
physical analysis U تجزیه فیزیکی
resolvable U تجزیه شدنی
resolution of forces U تجزیه نیروها
inseparability U تجزیه ناپذیری
resoluble U تجزیه شدنی
research and analysis U تجزیه و تحلیل
infrangible U تجزیه ناپذیر
acid decomposition U تجزیه اسیدی
decomposed U تجزیه شده
analyzed U تجزیه کردن
disintegrable U تجزیه پذیر
parse U تجزیه کردن
parse U تجزیه شدن
elution analysis U تجزیه شویشی
decompose U تجزیه شدن
dissolvable U تجزیه شدنی
parsed U تجزیه کردن
decompose U تجزیه کردن
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
dismembers U تجزیه کردن
secessionists U تجزیه طلب
secessionist U تجزیه طلب
dissociative U تجزیه کننده
decomposes U تجزیه کردن
decomposes U تجزیه شدن
dissoluble U تجزیه پذیر
examine U تجزیه کردن
elemental analysis U تجزیه عنصری
enquire into U تجزیه کردن
parses U تجزیه کردن
parses U تجزیه شدن
explore U تجزیه کردن
inspect U تجزیه کردن
investigate U تجزیه کردن
look into U تجزیه کردن
scrutinize U تجزیه کردن
survey U تجزیه کردن
determine U تجزیه کردن
check U تجزیه کردن
bolt [examine] U تجزیه کردن
analyse [British] U تجزیه کردن
analyze [American] U تجزیه کردن
assay U تجزیه کردن
dissect [analyse] U تجزیه کردن
parsed U تجزیه شدن
study U تجزیه کردن
evaluate U تجزیه کردن
double decomposition U تجزیه مضاعف
dispersion of light U تجزیه نور
frequency analysis U تجزیه فرکانس
syllabicity U تجزیه هجایی
fibrinolysis U تجزیه فیبرین
disintegrating U تجزیه شدن
disintegrating U تجزیه کردن
analytically U بطور تجزیه
detachable U قابل تجزیه
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
parsing U تجزیه کردن
dismember U تجزیه کردن
volumetric analysis U تجزیه حجمی
disintegrates U تجزیه کردن
syllabi U تجزیه هجائی
stripping analysis U تجزیه عریانساز
microconsumer U تجزیه کننده
analysis U شی تجزیه شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com