English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acetolysis U تجزیهء جسمی در اثراضافه شدن جوهر سرکه حالت استیله و هیدرولیز پیداکردن در ان واحد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acetic acid U جوهر سرکه
acetification U جوهر سرکه سازی
acetate U نمک جوهر سرکه
acetanion U انیون 2O3H2C جوهر سرکه
syncopate U حالت غش یاسنکوپ پیداکردن
amylose U موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
antistatic mat U پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
vinegar U سرکه
pickle U سرکه
pickles U سرکه
acetum U سرکه
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
acetimeter U سرکه سنج
acetobacter U مخمر سرکه
alegar U سرکه ابجو
actification U سرکه ریزی
actification U تبدیل به سرکه
vinaigrette U بطری سرکه
acetometer U سرکه سنج
acetobacter U بچه سرکه
acetimetry U سرکه سنجی
french mustard U خردل با سرکه
vinegar plant U بچه سرکه
eelworm U کرم سرکه
substantial U جسمی
bodily pain U جسمی
corporeal U جسمی
carnal U جسمی
corporal U جسمی
corporals U جسمی
somatic U جسمی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
acetify U تبدیل به سرکه کردن
acetic U سرکه مانند ترش
rose vinegar U خیسانده گل سرخ در سرکه
aromatic vinegar U محلول سرکه و کافور
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
material U کلی جسمی
materials U کلی جسمی
superphysical U ابر جسمی
physically handicapped U معلول جسمی
physical psychological U جسمی- روانی
so matic U طبیعی جسمی
castors U :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
caster U تنگ کوچک ادویه یا سرکه
casters U :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
acetated U باجوهر سرکه ترکیب شده
castor U :تنگ کوچک ادویه یا سرکه
sourness is the p of vinegar U ترشی خاصیت سرکه است
corporeity U خاصیت جسمی یامادی
to pluck up heart U دل پیداکردن
to find out U پیداکردن
to work out U پیداکردن
loave U پیداکردن
acquiring U پیداکردن
acquires U پیداکردن
discovers U پیداکردن
discovering U پیداکردن
discovered U پیداکردن
discover U پیداکردن
acid U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
vinaigrette U سس دارای سرکه و روغن زیتون و ادویه
sauerkraut U کلم رنده شده واب پز با سرکه
acids U سرکه مانند دارای خاصیت اسید
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
somatotype U نوع جسم ساختمان جسمی
transubstantiation U تبدیل جسمی بجسم دیگر
somatotypic U نوع جسم ساختمان جسمی
the colouring p of a substance U ماده رنگ دهنده جسمی
whaleback U هر جسمی شبیه پشت بالن
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
to get ones hand in U تسلط پیداکردن در
slant U شیب پیداکردن
slanted U شیب پیداکردن
slants U شیب پیداکردن
outreach U دسترسی پیداکردن
to come to an agreement U موافقت پیداکردن
to get into debt U وام پیداکردن
to get into debt U بدهی پیداکردن
to form a habit U عادتی پیداکردن
to come in to notice U اهمیت پیداکردن
put through U ارتباط پیداکردن
shortest U اتصالی پیداکردن
short U اتصالی پیداکردن
shorter U اتصالی پیداکردن
short circuit U اتصال پیداکردن
electrolysis U تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
heredity U رسیدن خصوصیات جسمی وروحی بارث
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
autotomize U انفصال خودبخود پیداکردن
interdigitate U بهم اتصال پیداکردن
faltered U تزلزل یا لغزش پیداکردن
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
to strike a bargain U درمعامله موافقت پیداکردن
to come to terms U سازش یا موافقت پیداکردن
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
falter U لکنت زبان پیداکردن
faltered U لکنت زبان پیداکردن
up hill U به بالا شیب پیداکردن
falters U لکنت زبان پیداکردن
falter U تزلزل یا لغزش پیداکردن
falters U تزلزل یا لغزش پیداکردن
crick U انقباض عضله پیداکردن
misbelieve U اعتقاد خطا پیداکردن
to butt out U پیش امدگی پیداکردن
shining U پیداکردن شکار در شب بانورافکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
to pickle a person's back U پشت کسیراپس از شلاق زدن نمک و سرکه مالیدن
hemihydrate U هیدرات جسمی که دارای نیم ملکول اب است
radio activity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
radioactivity U خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
gyrostat U التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
allotrope U جسمی که مستعدتبدیل بچند صورت یا ماده باشد
declination U فاصله زاویهای تا جسمی روی کره سماوی
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
photosensitize U نسبت بنور حساسیت پیداکردن
diverged U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
to get the run of a metre U وزن شعری را فهمیدن یا پیداکردن
diverge U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
to come to an understanding U پیدا کردن سازش پیداکردن
diverges U ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
tag U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
tags U جسمی براق در انتهای قلاب برای جلب ماهی
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
penance U تحمل عذاب جسمی برای بخشوده شدن گناه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
have a bone to pick U بهانه برای دعوا یا شکایت پیداکردن
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
luminescence U پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
eudemonology U مبحث اخلاقیات برای پیداکردن سعادت بشر
to p upon any one's blunder U لغزش کسیراباشتیاق پیداکردن وبدان حمله نمودن
marinaded U اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinade U اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinades U اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
marinading U اب نمک که سرکه وشراب وادویه بان زده وگوشت ماهی را دران می خوابانند
metamer U جسمی که در ترکیب و سنگینی با جسم دیگر برابرولی درخواص شیمیایی است
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
variable pitch U جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
browsing U نگاه کردن به فایلها یالیستهای کامپیوتر برای پیداکردن یک چیز جالب
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
aniline U جوهر
inks U جوهر
ink U جوهر
coessential U هم جوهر
etching acid U جوهر
juices U جوهر
essence U جوهر
bone marrow U جوهر
sulphate of qui nine U جوهر
marrow U جوهر
juice U جوهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com