English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
incommutably U تبدیل ناپذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
incommutable U تبدیل ناپذیر غیر قابل تعویض
Other Matches
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable U زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
irrevocably U بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
inappeasable U ناپذیر
watertight U اب ناپذیر
unchallenged U بحث ناپذیر
waterproofs U نم ناپذیر
waterproofed U نم ناپذیر
waterproof U نم ناپذیر
imperviable U نم ناپذیر
sateless U سیری ناپذیر
passive U اثر ناپذیر
incurable U بهبودی ناپذیر
passives U اثر ناپذیر
incurable U علاج ناپذیر
overpowering U مقاومت ناپذیر
inflexible U انحناء ناپذیر
impregnable U رسوخ ناپذیر
raintight U باران ناپذیر
immobile U جنبش ناپذیر
undeniable U انکار ناپذیر
undeniably U انکار ناپذیر
inconceivable U تصور ناپذیر
adamant U تزلزل ناپذیر
remediless U درمان ناپذیر
adamantly U تزلزل ناپذیر
incurable U درمان ناپذیر
unceasing U ایست ناپذیر
immutable U تغییر ناپذیر
invariable U تغییر ناپذیر
unalterable U تغییر ناپذیر
indefeasible U بطلان ناپذیر
indefeasible U فسخ ناپذیر
inconsolably U دلداری ناپذیر
indecomposable U فساد ناپذیر
inconsolable U دلداری ناپذیر
intolerable U تحمل ناپذیر
insupportable U تحمل ناپذیر
imperturbable U تزلزل ناپذیر
stainless U زنگ ناپذیر
unexceptionable U استثناء ناپذیر
irrevocably U بطورفسخ ناپذیر
unceasing U پایان ناپذیر
spanless U پیمایش ناپذیر
indeterminable U تعیین ناپذیر
uncompromising U مصالحه ناپذیر
uncompromisingly U مصالحه ناپذیر
incomparable U مقایسه ناپذیر
voracious U سیری ناپذیر
irreconcilable U اشتی ناپذیر
disconsolate U تسلی ناپذیر
unavoidable U اجتناب ناپذیر
unavoidable U چاره ناپذیر
uncontrollably U کنترل ناپذیر
intangibly U بطورلمس ناپذیر
unerring U خطا ناپذیر
ireversible U تغییر ناپذیر
irrecocilably U بطوروفق ناپذیر
irrecoverable U جبران ناپذیر
irrecoverably U بطوراصلاح ناپذیر
inextinguishably U بطورتسکین ناپذیر
inexplorable U کاوش ناپذیر
inexhaustibly U بطورپایان ناپذیر
irremissible U اغماض ناپذیر
inexcitable U هیجان ناپذیر
irresistable U مقاومت ناپذیر
irresolvable U تجزیه ناپذیر
inirritable U تحریک ناپذیر
immortal U فنا ناپذیر
insusceptible U تایید ناپذیر
invariant U تغییر ناپذیر
inaccessible U دسترسی ناپذیر
inaccessible U ارتباط ناپذیر
intangible U لمس ناپذیر
insol U انحلال ناپذیر
interminable U پایان ناپذیر
ineluctable U چاره ناپذیر
inscrvtable U تفحص ناپذیر
inscrutable U نفوذ ناپذیر
unaccountably U توضیح ناپذیر
unaccountable U توضیح ناپذیر
ineludible U گریز ناپذیر
indubious U تردید ناپذیر
non descript U تشریح ناپذیر
unanswerable U جواب ناپذیر
unanswerable U تکذیب ناپذیر
nonsuperimposable U انطباق ناپذیر
impermeable U نشت ناپذیر
impermeable U تراوش ناپذیر
impermeable U رطوبت ناپذیر
irremediable U چاره ناپذیر
irreversible U بازگشت ناپذیر
indefectible U خلل ناپذیر
irreversible U برگشت ناپذیر
impassive U تالم ناپذیر
non descript U وصف ناپذیر
nanoaddressable U نشانی ناپذیر
indisributable U بخش ناپذیر
irriversible U برگشت ناپذیر
joiner door U دربهای اب ناپذیر
indispansably U بطورچاره ناپذیر
indisciplinable U انظباط ناپذیر
indiminishable U کاهش ناپذیر
unbearable U تحمل ناپذیر
unchallenged U انکار ناپذیر
unbearably U تحمل ناپذیر
inevitable U اجتناب ناپذیر
irreconcilable U وفق ناپذیر
uncontrollable U کنترل ناپذیر
immitigable U تخفیف ناپذیر
beyond bearing U تحمل ناپذیر
atomic U تجزیه ناپذیر
irrefutable U انکار ناپذیر
irrefutable U تکذیب ناپذیر
inestimable U تخمین ناپذیر
nondescript U وصف ناپذیر
air proof U هوا ناپذیر
unfeasible <adj.> U انجام ناپذیر
inexecutable <adj.> U انجام ناپذیر
rigid U انعطاف ناپذیر
deathless U فنا ناپذیر
drainless U خستگی ناپذیر
immiscible U امتزاج ناپذیر
immiscible U امیزش ناپذیر
infrangible U تجزیه ناپذیر
unwearying U خستگی ناپذیر
fatigueless U خستگی ناپذیر
exhautless U خستگی ناپذیر
engrained U چاره ناپذیر
ego alien U خود ناپذیر
impracticable <adj.> U انجام ناپذیر
absolute <adj.> U اجتناب ناپذیر
incorrigible U اصلاح ناپذیر
invincible U شکست ناپذیر
irreparable U جبران ناپذیر
unbeatable U باخت ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.> U تحمل ناپذیر
indestructible U فنا ناپذیر
inalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.> U اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.> U اجتناب ناپذیر
achromic U رنگ ناپذیر
unalienable <adj.> U اجتناب ناپذیر
unalterable <adj.> U اجتناب ناپذیر
achromatic U رنگ ناپذیر
indefatigable U خستگی ناپذیر
unassailable U یورش ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
irreversible U واگشت ناپذیر
insufferable U تحمل ناپذیر
infallible U لغزش ناپذیر
unappealabe U پژوهش ناپذیر
unappeasable U استمالت ناپذیر
unchangeable U تغییر ناپذیر
uncomputable U محاسبه ناپذیر
unconquerable U تسخیر ناپذیر
indescribable U وصف ناپذیر
undecidable U تصمیم ناپذیر
uninflammable U اشتعال ناپذیر
unobjectionable U اعتراض ناپذیر
unsearchable U کاوش ناپذیر
incodensable U انقباض ناپذیر
incoercible U انقباض ناپذیر
incommensurable U سنجش ناپذیر
incorruptibly U بطورفساد ناپذیر
inconvertible U مبادله ناپذیر
incompressible U فشار ناپذیر
integral U جدایی ناپذیر
inseparable U تفکیک ناپذیر
inalienable U بیع ناپذیر
incompressible U تراکم ناپذیر
incommutable U تخفیف ناپذیر
insoluble U انحلال ناپذیر
incommutable U استحاله ناپذیر
incommensurable U مقایسه ناپذیر
untouchability U لمس ناپذیر
inappealable U پژوهش ناپذیر
impartible U بخش ناپذیر
imperviable U سرایت ناپذیر
impenitent U توبه ناپذیر
sure-fire U شکست ناپذیر
waterproof wire U سیم نم ناپذیر
inalterable U تغییر ناپذیر
inappellable U پژوهش ناپذیر
water proof U رطوبت ناپذیر
dustproof U دستگاه خاک ناپذیر
untouchables U نجس لمس ناپذیر
inscrutably U بطور تفحص ناپذیر
insupportably U بطور تحمل ناپذیر
atom U قلم تجزیه ناپذیر
imperishably U بطور زوال ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com