English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
werewolves U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werewolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werwolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
packet U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
packets U شبکه قابل ارسال باشد تبدیل میکند
convertible U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
omr U و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند
blockade currency U پولی که تبدیل ان به پول دیگرقانونا " منع شده باشد
convertibles U پولی که با نرخ معین قابل تبدیل به طلا باشد
digitize U تبدیل سیگنالهای آنالوگ به دیجیتال که قابل پردازش با کامپیوتر باشد
reducing U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
signaled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled U تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
reduce U تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
normalising U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize U تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
implied assumpist U تعهد ضمنی
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
mouse U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
mouses U برنامهای که داده محل ارسالی را از mouse به مختصات استاندارد تبدیل میکند تا توسط نرم افزار قابل استفاده باشد
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
nemo potest esse simul actor et judex U هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
petitioning creditor U بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
transmutation U تبدیل
reforming U تبدیل
toggles U تبدیل
reduction U تبدیل
reductions U تبدیل
toggle U تبدیل
conversions U تبدیل
interconversion U تبدیل
conversion U تبدیل
converter U تبدیل گر
cinversion U تبدیل
translation U تبدیل
code conversion U تبدیل کد
commutation U تبدیل
connector U تبدیل
converts U تبدیل
converting U تبدیل
converted U تبدیل
convert U تبدیل
transforms U تبدیل
permutations U تبدیل
transform U تبدیل
permutation U تبدیل
reduce U تبدیل
reduces U تبدیل
changing U تبدیل
reducing U تبدیل
move U تبدیل
modification U تبدیل
transformed U تبدیل
shift U تبدیل
alteration U تبدیل
transforming U تبدیل
transformation U تبدیل
adapter U تبدیل
change U تبدیل
panification U تبدیل
changed U تبدیل
reducer U تبدیل
changes U تبدیل
convert U تبدیل کردن
transfiguration U تبدیل صورت
transformation of energy U تبدیل انرژی
converts U تبدیل کردن
interpretative U تبدیل میکند
transformation function U تابع تبدیل
transformation curve U منحنی تبدیل
transformation of coordinates U تبدیل مختصات
commuted U تبدیل کردن
converted U تبدیل کردن
prtrifaction U تبدیل به سنگ
converting U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
commute U تبدیل کردن
transformation ratio U نسبت تبدیل
transformer U تبدیل کننده
vitrification U تبدیل به شیشه
acidifier U تبدیل به اسیدکننده
commuting U تبدیل کردن
interconvertible U قابل تبدیل
interconversion U تبدیل متقاطع
current transformation U تبدیل جریان
data conversion U تبدیل داده ها
incommutably U تبدیل ناپذیر
decimalize U تبدیل به اعشارکردن
incommutability U تبدیل ناپذیری
demodulator U تبدیل میکند
parallel conversion U تبدیل موازی
direct reading galvanometer U گالوانومتر بی تبدیل
direct conversion U تبدیل مستقیم
double conversion U تبدیل دوگانه
upturn U تبدیل به احسن
lactation U تبدیل به شیر
nuclear transformation U تبدیل هستهای
transition section U مقطع تبدیل
transition temperature U دمای تبدیل
transmutable U قابل تبدیل
transmutative U قابل تبدیل
transmutative U تبدیل شدنی
transrorm U تبدیل کردن
process conversion U تبدیل فرایند
convertibility U قابلیت تبدیل
two way wiring U اتصال تبدیل
convertor U تبدیل کننده
power converter station U پست تبدیل
platiforming U تبدیل با پلاتین
convertor U الت تبدیل
phase transition U تبدیل فاز
hedging U تبدیل پوششی
catforming U تبدیل با کاتالیزور
silicification U تبدیل بسنگ
vaporization U تبدیل به بخار
liquefaction U تبدیل به مایع
transformers U تبدیل کننده
scorify U تبدیل به کف کردن
transformation U تبدیل صورت
bituminize U تبدیل بقیرکردن
silicification U تبدیل به درکوهی
similarity transformation U تبدیل مشابهتی
solidification U تبدیل به جامد
catalytic reforming U تبدیل کاتالیزوری
transformed U تبدیل کردن
transmutation U تبدیل هستهای
transmutation U تبدیل عناصر
calcination U تبدیل باهک
calcification U تبدیل به اهک
c.r. U تبدیل کاتالیزوری
transform U تبدیل کردن
multi way switch U کلید تبدیل
salification U تبدیل به نمک
saccharification U تبدیل به قند
rotary converter U تبدیل گر گردان
animalization U تبدیل به حیوان
reducer U تبدیل کننده
basify U تبدیل به قلیاکردن
reduction coefficient U ضریب تبدیل
approach transition U تبدیل ورودی
media conversion U تبدیل رسانه ها
evaporate U تبدیل به بخارکردن
reductions U اختصار تبدیل
actification U تبدیل به سرکه
money exchange U تبدیل پول
monarchize U تبدیل به سلطنت
aggravation U تبدیل به بدتر
evaporating U تبدیل به بخارکردن
reduction U اختصار تبدیل
evaporates U تبدیل به بخارکردن
evaporated U تبدیل به بخارکردن
reductional U تبدیل کاهش
conversion price U قیمت تبدیل
conversion price U بهای تبدیل
conversion of shares U تبدیل سهام
conversion of data U تبدیل عناصر
conversion factor U ضریب تبدیل
conversion efficiency U بازده تبدیل
conversion cost U هزینه تبدیل
conversion rate U نرخ تبدیل
transmute U تبدیل کردن
conversion table U جدول تبدیل
transmuting U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
toggle key U کلید تبدیل
converter U الت تبدیل
transmuted U تبدیل کردن
converter U تبدیل کننده
internal conversion U تبدیل درونی
internal conversion U تبدیل باطنی
cineration U تبدیل بخاکستر
lamp bulb adapter U تبدیل لامپ
changer U تبدیل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com