Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
substitution of a different obligation
U
تبدیل تعهد
substitution of an obligation
U
تبدیل تعهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
novation
U
تبدیل تعهد یا مدیون
Other Matches
considerations
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
engagement
U
تعهد
guarantee
U
تعهد
onus
U
تعهد
assunption
U
تعهد
contract
U
تعهد
assumpsit
U
تعهد
oblogation
U
تعهد
liability
U
تعهد
committment
U
تعهد
warranties
U
تعهد
assurance
U
تعهد
guarantees
U
تعهد
sponsion
U
تعهد
mandating
U
تعهد
mandates
U
تعهد
assurances
U
تعهد
mandated
U
تعهد
liabilities
U
تعهد
mandate
U
تعهد
guaranteed
U
تعهد
obligation
U
تعهد
obligations
U
تعهد
commitments
U
تعهد
engagements
U
تعهد
assume
U
تعهد
assumes
U
تعهد
commitment
U
تعهد
bank bond
U
تعهد
obstriction
U
تعهد
undertaking
U
تعهد
warranty
U
تعهد
bond
U
تعهد
breach of an obligation
U
تخلف از تعهد
liability to disease
U
تعهد امادگی
committal
U
تعهد الزام
implied assumpist
U
تعهد ضمنی
subscribers
U
تعهد کننده
honours
U
انجام تعهد
honors
U
انجام تعهد
honouring
U
انجام تعهد
honoured
U
انجام تعهد
honour
U
انجام تعهد
honoring
U
انجام تعهد
honored
U
انجام تعهد
warranties
U
تعهد کننده
warranty
U
تعهد کننده
covenant
U
تعهد کردن
underwrite
U
تعهد کردن
without engagement
U
فاقد تعهد
subscriber
U
تعهد کننده
underwrote
U
تعهد کردن
underwriting
U
تعهد کردن
underwrites
U
تعهد کردن
covenants
U
تعهد کردن
recognizance
U
تعهد نامه
to take on
U
تعهد کردن
take on
U
تعهد کردن
mature obligation
U
تعهد حال
undertaken
U
تعهد کردن
peremptory undertaking
U
تعهد قاطع
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
subscriptions
U
تعهد پرداخت
undertake
U
تعهد کردن
enterprise
U
تعهد تجارت
enterprises
U
تعهد تجارت
nonalignment
U
عدم تعهد
preengagement
U
تعهد قبلی
discharge of an obligation
U
سقوط تعهد
fulfilment of an obligation
U
ایفاء تعهد
undertakes
U
تعهد کردن
subscription
U
تعهد پرداخت
underwritten
U
تعهد کردن
extinction of an obligation
U
انقضاء تعهد
termination of an obligation
U
انقضاء تعهد
honour
U
ایفای تعهد کردن
binding cover
U
پوشش تعهد شده
honors
U
ایفای تعهد کردن
bond
U
تعهد موافقت نامه
honoring
U
ایفای تعهد کردن
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
liability
U
تعهد موجودی بانکی
honored
U
ایفای تعهد کردن
plight
U
تعهد دادن گرفتاری
honoured
U
ایفای تعهد کردن
warrantor
U
تعهد کننده ضامن
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
good performance bond guarntee
U
وثیقه انجام تعهد
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
pre engaged
U
دارای تعهد قبلی
promissory
U
وابسته به تعهد یا قول
long tail liability
U
تعهد طولانی مدت
pledging
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
honouring
U
ایفای تعهد کردن
honours
U
ایفای تعهد کردن
pledge
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
pledged
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
dishonoured
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoring
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
long term credit commitment
U
تعهد اعتبار بلند مدت
dishonors
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonour
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonored
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
pacta sunt servanda
U
تعهد الزام اور است
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
covenant
U
منشور عقد بستن تعهد
covenant in low
U
تعهد ناشی ازحکم قانون
covenants
U
منشور عقد بستن تعهد
dishonours
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonouring
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
subscriptions
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
offset of one obligation against another
U
تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
onerous property
U
دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
collateral
U
عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
implied assumpist
U
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
liquidated damages
U
خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
grant
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
U
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
nonappropriated funds
U
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
uncommitted
U
غیر متعهد نشده تعهد نشده
connector
U
تبدیل
modification
U
تبدیل
permutation
U
تبدیل
panification
U
تبدیل
permutations
U
تبدیل
alteration
U
تبدیل
reforming
U
تبدیل
reduction
U
تبدیل
reductions
U
تبدیل
transform
U
تبدیل
transforms
U
تبدیل
transforming
U
تبدیل
transformed
U
تبدیل
adapter
U
تبدیل
commutation
U
تبدیل
transmutation
U
تبدیل
code conversion
U
تبدیل کد
cinversion
U
تبدیل
transformation
U
تبدیل
reducer
U
تبدیل
interconversion
U
تبدیل
changed
U
تبدیل
changes
U
تبدیل
changing
U
تبدیل
toggles
U
تبدیل
converts
U
تبدیل
converted
U
تبدیل
translation
U
تبدیل
converting
U
تبدیل
toggle
U
تبدیل
conversions
U
تبدیل
change
U
تبدیل
conversion
U
تبدیل
convert
U
تبدیل
reduces
U
تبدیل
converter
U
تبدیل گر
reduce
U
تبدیل
reducing
U
تبدیل
move
U
تبدیل
shift
U
تبدیل
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
gleization
U
تبدیل به خاک رس
approach transition
U
تبدیل ورودی
transmuting
U
تبدیل کردن
liquefaction
U
تبدیل به مایع
interchangeable
U
قابل تبدیل
transmutes
U
تبدیل کردن
convertible
U
قابل تبدیل
commuted
U
تبدیل کردن
animalization
U
تبدیل به حیوان
transmuted
U
تبدیل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com